57643658

پژوهشگران کشورمان در یک تحقیق مهم در حوزه روان‌شناسی، ابعاد مشکلی به نام «پریشانی زناشویی» را مطالعه کرده و راهکارهایی برای دچار نشدن به آن ارائه داده‌اند.

خانواده، محل اصلی برطرف کردن نیازهای جسمانی، عقلانی و عاطفی است و در این راه، داشتن آگاهی از آن‌ها و مجهز شدن به فنون شناخت تمایلات زیستی و روانی، ضرورتی انکارناپذیر است. رضایت یک فرد از زندگی زناشویی به معنی توانایی ارتباط صحیح و همبستگی ایجادشده بین زوجین، رفتارهایی مانند انعطاف‌پذیری و ارتباطات درست است. اما از عوامل تهدیدکننده بنیان و کانون خانواده، تعارضاتی است که در روابط بین زوجین بروز پیدا می‌کند. بدیهی است اگر در یک خانواده، نیازها به‌درستی برآورده نشوند، زوجین نسبت به یکدیگر احساس خشم، ناامیدی و نارضایتی خواهند داشت.

پریشانی زناشویی به‌عنوان یکی از عواملی که منجر به نابودی تدریجی روابط زناشویی می‌شود، به‌عنوان نوعی ازهم‌گسیختگی و بی‌تفاوتی زوجین نسبت به یکدیگر، حقوق و تکالیف خویش تعریف می‌شود. خلق‌وخو، بلوغ فکری، روانی، مهارت‌های فردی، شیوه زندگی و ویژگی‌های ظاهری، پیش‌فرض‌های شکل‌گیری پریشانی زناشویی محسوب می‌شوند. همچنین وجود اختلافات و مشکلات زناشویی، منجر به بروز افسردگی و کمبود عزت نفس فرزندان، کاهش شادکامی و کمبود امنیت هیجانی آن‌ها خواهد شد.

توجه به این موارد در کنار اهمیت بالایی که کانون خانواده در نظام اجتماعی هر کشوری دارد، محققانی از دانشگاه محقق اردبیلی را بر آن داشته تا مطالعه‌ای را در این خصوص انجام دهند. در این مطالعه، تأثیر فراهیجان‌های مثبت و همچنین پدیده‌ای به نام ماکیاول گرایی بر بروز پریشانی رابطه زناشویی بررسی شده است.
در این پژوهش توصیفی، تعداد ۲۰۰ نفر از متأهلین شهر رشت مشارکت داشته و از طریق خودگزارش دهی، داده‌های مورد نیاز پژوهشگران را فراهم آورده‌اند. این داده‌ها سپس به کمک نرم‌افزارهای آماری، تجزیه‌وتحلیل شده‌اند.

نتایج این مطالعه نشان می‌دهند که عدم آگاهی زوجین نسبت به ویژگی‌های شخصیتی و هیجانی خود می‌تواند عامل خطری برای پریشانی زناشویی باشد، بنابراین لازم است با برگزاری کارگاه‌های آموزشی برای زوجین از شدت این موضوع کاست.

سجاد بشرپور، استاد گروه روانشناسی دانشگاه محقق اردبیلی و همکارانش دراین‌باره می‌گویند: «فرا هیجان‌ها به‌عنوان نیروی محرکه تنظیم هیجان تلقی می‌شوند. آن‌ها شامل مجموعه‌ای از هیجان‌ها و احساس‌ها هستند که فرد برای توصیف خود از آن‌ها استفاده می‌کند. فراهیجان‌ها شامل دو بخش مثبت و منفی هستند. افراد دارای فراهیجان مثبت برخلاف افراد دارای فراهیجان منفی از توانمندی بالا در پذیرش و ابراز مناسب و سازگار هیجان‌های خود برخوردار هستند».

آن‌ها می‌افزایند: «ماکیاول گرایی نیز به‌طور خاص با دست‌کاری، بدبینی و اخلاق پایین مشخص می‌شود. افراد با ماکیاول گرایی بالا در فریب دیگران بسیار موفق هستند و در مقابل تلاش‌های افراد دیگر برای دست‌کاری احساسات خود بسیار مقاومت نشان می‌دهند. همچنین توانایی بالای خود آن‌ها برای دست‌کاری و تغییر احساسات دیگران موجب می‌شود که به‌صورت افراد هوشمند و جذاب ارزیابی شوند. این صفات با تاکتیک‌های خاص نگهداری از همسر ازجمله القای حسادت، دست‌کاری احساسی و سیگنال‌های مالکیت کلامی همراه هستند».

نتایج به‌دست‌آمده از تحقیق فوق نشان داده که فراهیجان مثبت با پریشانی رابطه زناشویی، رابطه منفی داشته و ماکیاول گرایی با آن رابطه‌ای مثبت و معنی‌دار نشان می‌دهد.

با توجه به این نتایج، لازم است زوج‌هایی که در معرض پریشانی زناشویی قرار دارند، به افزایش فراهیجان‌های مثبت و کاهش ماکیاول گرایی در خود اقدام کنند.
بر این اساس، مجریان این تحقیق که یافته‌های خود را در ماهنامه علمی پژوهشی «رویش روان‌شناسی» منتشر کرده‌اند، پیشنهاد داده‌اند که روان شناسان با آموزش دادن تکنیک‌های تنظیم هیجان و گسترش هیجانات مثبت به افراد، در حل معضل پریشانی زناشویی بین زوجین کمک‌های لازم را انجام دهند.