N00788522b
بر اساس گزارشی که در سال 2014 در آمریکا منتشر شده، در بسیاری از موارد، مجریان قانون در آمریکا، آمارهای تجاوز جنسی را برای ایجاد "توهم موفقیت در مبارزه با جرایم خشونت آمیز" دستکاری می کنند.

جامعه کنونی آمریکا به نحو قابل توجهی، خشونت علیه زنان در ابعاد مختلف آن را به صورت ساختاری، قانونی، و حتی رسانه ای، نهادینه کرده است. مساله ای که در نوع خود موجب افزایش قابل توجهِ آمارهای مرتبط با خشونت و تجاوز جنسی علیه زنانِ آمریکایی شده و به نمودی عینی از فروپاشی اجتماعی این کشور تبدیل شده است.

 "فرانسیس فوکویاما" نظریه پرداز برجسته آمریکایی در عرصه روابط بین الملل که زمانی با نظریه "پایان تاریخِ" خود پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، صحبت از برتریِ ایدئولوژی سرمایه‌داری و لیبرالیسم بر تمامی ایدئولوژی های جهان کرده بود، به تازگی در مقاله ای برای "نشریه اکونومیست"، ضمن رد کردن ایده مطرحِ خود، آمریکای کنونی را کشوری توصیف کرد که در نَه در سطح بین المللی و نه بویژه در حوزه داخلی خود، شکل و شمایل یک ابرقدرت را ندارد و درست به همین دلیل است که فوکویاما تاکید دارد که واشنگتن باید از ژست های ابرقدرتی و یا هژمون گونه اش در جهان دست بردارد و با واقع بینی، در پیِ حل کردن مسائل و مشکلات خود برآید.

فوکویاما در مقاله خود، تاکید ویژه ای بر فروپاشی اجتماعی جامعه آمریکا دارد و آن را چالشی اساسی برای دولت آمریکا ارزیابی می کند. در این راستا، یکی از جلوه ها و نمودهای عینی فروپاشی اجتماعی جامعه آمریکا، موقعیت منزوی زنان و آمارهای قابل توجه خشونت علیه آن ها(بویژه از نظر تجاوز جنسی) در این کشور می باشد که بسیاری از جامعه شناسان و حتی فعالانِ عرصه سیاستگذاری در آمریکا را نیز با نگرانی های جدی رو به رو کرده است.

بر اساس آمارها، بین 15 الی 20 درصد از زنان در جامعه آمریکا، تجاوز جنسی را به شکلی در زندگی خود تجربه کرده اند. البته که این آمارها در سال های مختلف متقاوت هستند. به عنوان مثال، این رقم در سال 1995، 17.6 درصد بوده، در سال 2004، 29 درصد بوده است. در سال 2007، 18 درصد و در سال 2008 روزانه حدود 500 زن در ایالات متحده مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند و متاسفانه عنوان شده که حدود 21.8 درصد از این تجاوز‌ها علیه زنان، به صورت گروهی بوده است.

در سال 2010 عنوان شد که تقریبا از هر 3 زنِ آمریکایی، یک نفر از خشونت فیزیکی جانِ سالم به در برده است، و از هر 10 زن، یک نفر از تجاوز جان سالم به در برده است. در سال 2012، عنوان شد که ایالات متحده حدودا 85 هزار مورد تجاوز را تجربه کرده(در همان سال) و درصدِ تجاوزات گروهی علیه زنان نیز در این سال 27.3 درصد در هر 100 هزار زن عنوان شد. بر این اساس، آمارها نشان می دهند که در هر 6.2 دقیقه، یک تجاوز جنسی در آمریکا اتفاق می افتد.

این در حالی است که بر اساس گزارشی که در سال 2014 در آمریکا منتشر شده، در بسیاری از موارد، مجریان قانون در آمریکا، آمارهای تجاوز جنسی را برای ایجاد "توهم موفقیت در مبارزه با جرایم خشونت آمیز" دستکاری می کنند. ضمن اینکه در زمان تحقیقات، بسیاری از متهمانِ پرونده های خشونت علیه زنان، به ندرت مجرم شناخته می شوند.

عجیب اینکه حتی خودِ زنان و قربانیان تجاوز جنسی در آمریکا نیز امیدی به این ندارند که نهادهای قانونی این کشور، عدالت را به دلیل جنایتی که در حق آن ها اتفاق افتاده برقرار کنند. در همین راستا گزارشی در سال 2014 منتشر و در آن گفته شد که بر اساس تخمین وزارت دادگستری آمریکا، تنها 34.8 درصد از موارد تجاوز جنسی به مقام های قضایی آمریکا گزارش شده است. در این گزارش گفته شده است که زنانی که اغلب تجاوز جنسی اجباری را تجربه کرده‌اند، نسبت به زنانی که تجاوز جنسی اجباری را تجربه نکرده اند،کمتر از روند قانونی برای ظلمی که در حقشان شده، استفاده می کنند. از جمله دلایلی که زنان بعد از تجاوز جنسی در آمریکا به اداره پلیس مراجعه نمی کنند، می توان به موارد زیر اشاره کرد: 
595959(1)  در این میان یک نکته عجیبِ دیگر نیز وجود دارد و آن این است که قوانینی در آمریکا وجود دارند که عملا خود موجب سرکوبِ زنانی می شوند که به طریقی علیه آن ها خشونت جنسی اتفاق افتاده باشد. به عنوان مثال، بر اساس طرحی که دولت آمریکا در راستای طرح مسکن تصویب کرده است، چنانچه آسیب دیدنِ زن از سوی شریک زندگی اش مشخص شود(در بحث خشونت و بدرفتاری جنسی خانگی)، در صورت محکوم شدن حتی یک نفر به هر جرمی، مابقی اعضای خانواده نیز باید آن خانه را ترک نمایند. آمارها نشان می دهند که در چنین شرایطی، 22 تا 57 درصد از زنان آواره می شوند. به این خاطر که ممکن است نتوانند، به تنهایی جایی را برای زندگی خود پیدا کنند، از این رو در بیشتر مواقع از گزارش آزار و اذیت خود از جانب شریک زندگیشان امتناع می ورزند. به همین منوال، اکثریتِ زنانی که به خاطر از دست دادن شغل خود(بویژه به دلیل پاندمی ویروس کرونا) و در راستای تامین نیازهای خود به درمان پزشکی، مشاوره و یافتن مسکن جدید تلاش می کنند، عملا مجبورند در برابر خشونت هایی که علیه شان وارد شده و می شود، سکوت کنند.

بدتر از همه اینکه جریان های رسانه ای آمریکایی نیز به نوعی خشونت علیه زنان و بی توجهی به حقوق آن ها را تبلیغ می کنند. به عنوان مثال، طبق تحقیقاتی که انجام شده است، استفاده از تصاویر برهنه و نامناسبِ زنان در تبلیغات تلویزیونی، هرزه نگاری ها، فیلم و موزیک ویدئوها(که عملا زنان را به قربانیانِ تجاوز جنسی تبدیل می‌کند)، به نوع ضمنی خشونت علیه زنان را افزایش می دهد. در همین راستا در مطالعه ای که در سال 2008 انجام شده، مشخص گردیده که نزدیک به دو هزار آگهی چاپ شده از 58 مجله معروف در ایالات متحده، در بیش از 50 درصدِ موارد، از زنان به عنوان اشیای جنسی در تبلیغات خود استفاده کرده اند و حتی در 10 درصد از این تبلیغات نیز زنان عملا و صراحتا به عنوان قربانی جنسی ظاهر می شوند. عمده مباحث مربوط به این مجلات که زنان به عنوان شی جنسی در آنها به نمایش گذاشته شده اند، با محوریت مُد و جوانان بوده اند. این تبلیغات، زنان را در موقعیت ها و شرایطِ مرتبط با صنعت کثیفِ پورنوگرافی نشان می دهند. در بخش دیگری از مطالعات انجام گرفته، عنوان شده است که اغلب زنان در آمریکا گمان بر این دارند که تجاوز جنسی در فرهنگ آمریکایی کاملا بی اهمیت است و تصویر سازی رسانه ای به این امر کمک کرده است. در سال 2016 نیز مطالعه دیگری نشان داد که شبکه های تلویزیونی با استفاده ابزاری از زنان، افکار منفی علیه این گروه جنسیتی را بیش از پیش افزایش داده اند. مجموع این مسائل همه و همه حاکی از این هستند که موقعیت زنان در جامعه آمریکا و روند حمایت های قانونی از آن ها، به هیچ عنوان با ادعاهای دور و درازِ دموکراسی آمریکایی سنخیت ندارد. امری که در نوع خود حاملِ تبعاتی جدی و خسارت بار برای جامعه آمریکا است.

به گزارش جهان نيوز،