در حال حاضر ایده درمان با خواندنِ کتاب از یک ایده ادبی به یک روش کاربردی عملی تبدیل شده است.
«کتابدارِ درمانگر» یک پزشک متخصص، روانشناس یا یک کتابدار است که در شرایط سخت زندگی از طریق آثار ادبی یاری میرساند. او از «خواندن» برای سلامتِ جمعی، روانکاوی و یا به عنوان روشی برای درمان استفاده میکند. تا به امرور کتابدرمانی معانی مترادف یا مفاهیم مرتبط بسیاری داشته است: librotherapy و Сompensatory reading (اصلاحی و تربیتی، ایجاد خوشبینی).
قدیمیترین مدرک در رابطه با ویژگیهای درمانی کتاب، کتیبه «دارویی برای روح» در ورودی انبار کتاب فرعون مصر «رامسس دوم» است. میتوان داستانهایی ادبی را که در آنها کتاب به عنوان دارو معرفی شده است، در «هزار و یک شب» نیز یافت.
همچنین «آریستوفان» (زبانشناس و واژهنویس بزرگ یونان باستان) پیشنهاد کرده بود کمدی او را برای اصلاح مجرمان بخوانند؛ فیثاغورث به این طریق درمان شد و دیگران را هم با شعر درمان کرد.
با گذشت زمان کتابدرمانی به یکی از سوژهها تبدیل شد. در رساله «فرانچسکو پترارک» (شاعر و اندیشمند ایتالیایی) با عنوان «راز من» برای درمان نابسامانیهای روحی خواندن کتابهای مذهبی توصیه شده است. «اراسموس روتردام» (فیلسوف هلندی) مزایای پزشکی کتابهای خندهدار را با توصیه به خواندن آنها برای درمان جوش، تشخیص داد. در «شیطان لنگ» (1641) کتاب غم انگیز و دراماتیک «لوئیس ولز د گوارا» (رمان نویس اسپانیایی) کتاب برای درمان بیخوابی توصیه میشود.
در عصر روشنگری، استعاره «کتاب – پزشکی» به مفهومیآموزشی_تعلیمی تبدیل میشود: «خواندن» درمانی اجتماعی و «نویسنده» تشخیص دهنده مشکلات اجتماعی است. در این زمان عناوینی مانند «وصله ای برای روح»، «شیرِ شفا دهنده روح» و «کمکهای اولیه برای روح» بسیار محبوب بودند. در «نامههای ایرانی» اثر «منتسکیو» (از متفکران سیاسی فرانسه) دستورالعملهایی برای درمان بوسیله کتاب به عنوان ملین، مسهل و دیگر داروها آمدهاند.
طرحی از چارلز دانا گیبسون (نقاش و هنرمند) ، او در میان کتابهای قدمیبه دنبال آرامش میگردد، سالهای دهه 1910
نویسندگان نیز در توسعه کتابدرمانی موفق بودهاند. در رمان "The Caxtons" (1849) اثر نویسنده انگلیسی «ادوارد بولور لیتون» خواندن برای جلوگیری از امراض تجویز میشود: داستانهای مجراجویانه برای جلوگیری از دلهره و نگرانی، بیوگرافی برای جلوگیری از آشفتگیی روحی و آثار علمی برای افسردگی و ناامیدی. سپس این سنت به قرن بیستم هم میرسد.
«استفان زویگ» کتاب را قطره شفا بخش آرامش برای قلبهای رنجور توصیف میکند. «مارسل پروست» مطالعه را یک رشته درمانی میداند که وظیفهاش این است که از راه تکرار ایجاد انگیزه، به طور مداوم و دوباره و دوباره ذهن تنبل را به زندگی فکری باز گرداند. «کارل چاپک» برای افسردگیهای متوسط داستانهای عجیب و غریب، کتابهای تاریخی و کتابهای تخیلی و برای بیماریهای مزمن خواندن متنی صمیمیو مثبت را توصیه میکند.
در رمان «Enchanted Bookshop» اثر «کریستوفر مورلی» صاحب یک کتابفروشیِ کتابهای دست دوم به بیماران کتاب تجویز میکند.
خواندن کتاب برای بیماران یکی از سوژههای محبوب در حوزه هنرهای زیباست.
الکساندر کیرچانوف، «درکنار دوست بیمار»، 1955
از قرن هجدهم درمان با خواندن توسط پزشکان مختلف عملی شده است. در ابتدای قرن گذشته، ایده کتابدرمانی در ایالات متحده با همت پدر روانپزشکی آمریکایی «بنجامین راش» توسعه یافت و در سال 1916، پژوهشگر آمریکایی «ساموئل كرادرز» برای اولین بار از کلمه «کتابدرمانی» در مقالهای تحت عنوان «کلینیک کتاب» در یک روزنامه استفاده کرد. در سال 1941 این واژه به طور رسمی در دیکشنری پزشکی « Dorland’s Illustrated Medical Dictionary» با تعریف «استفاده از کتاب و خواندن آن در درمان بیماریهای عصبی» ثبت شد.
به نوبه خود در سالهای 1960 تا 70 روش Fairytale Therapy شکل میگرفت که چندین روش علمی دارد. به عنوان مثال رویکرد رفتاری به آن به عنوان «اصلاح رفتار» توجه میکند و خود داستان به عنوان «لیستی از اشکال رفتارهای مطلوب و نا مطلوب». رویکرد فراشخصیتی داستان را به عنوان «توصیف تحول شخصیت و روایتی از رشد» بررسی میکند؛ برای مثال تبدیل شخصیتی ضعیف به قوی. در Fairytale Therapy روان درمانی با کمک افسانهها و داستانهای درمانگر انجام میشود. «نصرت پزشکیان»، روانپزشک ایرانی مقیم در آلمان را به عنوان قدیمیترین استفاده کننده این روش میشناسند.
ایوان تیخی، «درکنار دوست بیمار»، 1950
در شکل عمومیو ساده، اثر درمانی کتابها بر مبنای تغییر و تحول قرار دارد. خواننده خود را در قالب شخصیتها میشناسد، شرایط زندگی خود را در داستان کتاب میبیند یا در قالب شخصیت کتاب جان میگیرد و با او در جریان خواندن همذات پنداری میکند.
مرحله بعدی «فاصله» است. ذهن خواننده با جایگزین کردن او با شخصیت داستان از مشکلاتش فاصله میگیرد.
اینجا راهبردهای مختلفی ممکن است.
تشخیص (Identification): مخاطب نقاط برخوردی از درگیریهای روایت شده با سرنوشت خود را تشخیص میدهد.
همذات پنداری: خواننده مستقیما خود را با شخصیت داستان ربط میدهد.
آرامش: خواننده با دریافت لذتی عاطفی به سادگی آرام میشود و به آرامش دست مییابد.
انزجار (Antipathy): خواننده تمام نیروی خود را از طریق رد کردن در یک واکنش اعتراضی بکار میگیرد.
تا به امروز دو زمینه اصلی در کتابدرمانی ایجاد شده است: بالینی (تکامل) و توسعه (آموزشی و انسانی). اولی یک عمل درمانی پزشکِ متخصص است برای اصلاح شرایط پاتولوژیک (آسیب شناسی). دومی تجربه خودشناسی خواننده، خودیابی او و خود بهبودی اوست (پرورش نفس). هر دو راه از طریق روشهای مختلفی ارائه میشود: کلاسهای ادبی برای افراد مبتلا به بیماریهای مختلف؛ از افسردگی تا زوال عقل، نشستهای خواندن برای بهبودی، دورههای ویژه خواندن برای افراد معلول، زندانیان و اقدام کنندگان به خودکشی.
الکساندر بوراک، «در کنار دوست بیمار (بازدید)»، 1955
از دهه 1990 به طور مرتب نتایج مطالعات در مورد قدرت شفابخش کتابها منتشر شد. «برایان مگی» هم در اثر خود «اعترافات یک فیلسوف» خود درمانی از طریق خواندن سیستماتیک و نظاممند متون فلسفی را توصیه میکند. اثرات درمانی فلسفه در «درمان شوپنهاور» اثر معروف «اروین یالوم» آمده است.
گروههای علمی در آزمایشهای کتابدرمانی شرکت میکنند. گروهی از دانشمندان آکسفورد اثرات خواندن در مغز انسان را بررسی کردند. آزمایش شوندگان مورد MRI )تصویربرداری رزونانس مغناطیسی) قرار گرفتند در حالی که از آنها خواسته شده بود بخشی از کتاب «منسفیلد پارک» اثر «جین آستین» را بخوانند. در نتیجه عمل «غرق شدن در کتاب» به دست آمد. یعنی زمانی که خواننده خود را در جای شخصیت داستان قرار داد بخشهایی از مغز که قبلا فعال نبود شروع به فعالیت کرد.
محققان دانشگاه لیورپول واقعیت شگفت انگیز دیگری را کشف کردند: خواندن درد بیماریهای مزمن را تسکین میدهد. تاثیر کتابها با اعمال محبوب روان درمانیِ شناختی قابل قیاس است. همچنین شواهد علمیوجود دارد مبنی بر که خواندن منظم عملکرد مغز را بهبود میبخشد، از بیماری آلزایمر جلوگیری میکند، به مبارزه با بیخوابی کمک مینماید و در شش دقیقه استرس را تا دو سوم کاهش میدهد.
در سال 2013 بخش مراقبتهای بهداشتی کتابخانه ملی انگلستان برنامه کتابدرمانی را آغاز کرد. پزشکان نه تنها کتابها را توصیه میکردند بلکه رسما خواندن آنها را به عنوان دارو تجویز مینمودند؛ بیش از همه کتابهایی با موضوع خود پروری و همچنین داستانهای رواندرمانگر (سبکی ادبی از تلفیق رمانهایی هنری و راهبری پزشکی).
نمونه قابل توجه از تحقیقات علمی_راهنمای عملی «کتاب به عنوان دارو» اثر «ال برتو» و «سوزان الدرکین» است. فارغ التحصیلان کمبریچ با درمان یکدیگر و سپس خانواده و دوستان به وسیله کتاب، دوره کارآموزی تجربی را که در درس کتابدرمانی به نام «مدرسه زندگی» برای آنان سازمان داده شده بود گذراندند. سپس توسط همان نویسندگان کتابچهای برای کودکان به نام «یک قاشق پر داستان» منتشر شد. self-help-books (آثاری برای کتابدرمانی) به طور کلی کتابهایی هستند که به بهبود کیفیت زندگی کمک میکنند.
سازمانهایی تخصصی مانند انجمن کتابدرمانی و ادبیات کاربردی (Association for Bibliotherapy and Applied Literature)، بخش خدمات بهداشتی و توانبخشی درمانی آمریکا (Health and Rehabilitative Library Services) و انجمن کتابدرمانی لهستان (Polskie Towarzystwo Biblioterapeutyczne) فعالیت میکنند.
در روسیه «الگا دانیلنکو» در سال 1996 و مدتها قبل از انتشار کتاب «ال برتو» و «سوزان الدرکین»، کتاب «سلامت روان و شعر» را منتشر کرد که در آن در کنار یک مطالعه تکاملی جامع، منتخبی از اشعار دارای پتانسیلهای روان پریشی آمده است.
در آغاز سال 2000 محقق و مربی معروف روسی «یولیا درشر» اولین کتاب درسی در حوزه کتابدرمانی را نوشت سپس فهرست کتابشناسی در مورد کتابدرمانی از سال 1895 تا 2011 را تهیه کرد و علاوه بر آن استاندار دروس فارغ التحصیلان کتابدرمانی در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد (بالینی و تکاملی) را ارائه داد.