"تجاوز به کودکان"؛ نوعی کودکآزاری جنسی است که اغلب ناشی از عدم آگاهی کودکان اتفاق میافتد؛ هرچند بعد از هر کودکآزاری و رسانهای شدن خبر "تجاوز" موضوع به شدت مورد توجه قرار میگیرد و فعالان اجتماعی به طرح علت میپردازند تا بحث نقص در آموزش والدین به کودکان را مطرح کنند اما پس از گذشت چند روز دوباره این مسائل و کودکان قربانی به فراموشی سپرده میشوند.
در همین راستا دکتر گوهریسنا انزانی-روانشناس کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه هرگونه آسیب جسمی، جنسی، بهرهکشی و عدم رسیدگی به نیازهای انسانی افراد زیر ۱۸ سال توسط دیگران "کودکآزاری" تلقی میشود گفت: طبق تعریف سازمان بهداشت آسیبهای جسمی، روانی و سعادت به دست والدین یا افرادی که نسبت به کودک مسئول هستند کودکآزاری است که به چهار قسمت اصلی کودکآزاری جسمی(کتک زدن و ...)، کودکآزاری عاطفی(بیتوجهی به نیازهای کودک توسط والدین، خیانت و اعتیاد والدین و ...)، مسامحهی عاطفی (بیتوجهی نسبت به مسکن و ...) و کودکآزاری جنسی تقسیم میشود و کودکآزاری جنسی از اصلیترین نوع کودک آزاریها به شمار میرود .
وی معتقد است که باوجود پیشرفتهای به دست آمده تا اوایل قرن بیستم در شناخت و نحوه پاسخدهی به مسئله کودکآزاری درک درستی حاصل نشده اما در قرن بیستم به علت گسترش کودکآزاری توجه خاصی به این پدیده میشود. باتوجه به اینکه آمار دقیقی از "کودکآزاری" وجود ندارد، تنها حدود ۲ درصد از تجاوزهای کودکان گزارش میشود که اغلب به دلیل تهدید متجاوزان، ترس کودکان از آسیب دیدن توسط متجاوزان و یا ترس از قضاوت و آبرو، خانوادهها این مسئله را مطرح نمیکنند و بر اساس گزارش اخیر یونیسف در حال حاضر ۲۷۵ میلیون کودک در سراسر جهان در معرض "کودک آزاری" قرار دارند.
انزانی با بیان اینکه ایران از سال ۱۳۷۲ به پیماننامه جهانی حقوق کودک پیوسته اما در ۲۴ سال اخیر اغلب با رشد سالانه پدیده کودک آزاری مواجه بوده افزود: به نظر میرسد که امضای پیماننامه به تنهایی نمیتواند شاخصهای توسعه را به تنهایی ارتقا دهد.
به گفته این روانشناس هرگونه آزار جنسی و درگیر کردن کودک در فعالیتی مانند لمس، بوسیدن، وادار کردن کودک و روابط با بزرگسال، اجبار به برهنه شدن، عکس گرفتن از بدن کودک و... که باعث ارضای فرد بزرگسال شود باشد کودکآزاری جنسی است؛ طبق پژوهشها، بروز آسیبهای جنسی متاسفانه روند افزایشی در کشور داشته است.
باتوجه به اینکه سازمان بهزیستی کشور با راهاندازی اورژانس اجتماعی راهکاری اساسی به والدین ارائه داده است و درخواست کرده تا درصورت چنین اتفاقاتی موضوع را به سازمان بهزیستی اطلاع دهند تا کودکان مورد تجاوز قرار گرفته بتوانند به سرعت مشاورههای لازم را دریافت کنند و به زندگی عادی خود ادامه دهند اما انزانی طبق پژوهشها گفت که از هر هشت کودکی که مورد تجاوز قرار میگیرد تنها یک نفر از آنها این موضوع را با خانواده مطرح میکنند چراکه والدین در مواجه با این مسئله سعی دارند خودشان به موضوع ورود کرده و نمیگذارند نهادهای مربوطه در این مسئله مداخله کنند اما همین کمبود اطلاعات والدین صدمات جبرانناپذیری برای آینده فرزندان رغم خواهد زد.
رئیس کلینیک تنفس دوباره معتقد است: طی سالهای اخیر اطلاعات نامناسبی در این زمینه از منابع گوناگون به کودکان و نوجوانان منتقل میشود که اثرات مخربی برای آنها ایجاد میکند از طرفی دیگر صحبت درباره مسائل و آموزشهای جنسی در کودکان با تاخیر زیادی همراه است و در بیشتر موارد این آموزشها توسط والدین انجام نمیشود به همین دلیل ممکن است کودکان در گروه همسالان خود اطلاعات اشتباهی دریافت کنند و به کرات در معرض آسیبهای جنسی از سوی اقشار متعدد قرار گیرند.
تشخیص اختلالات جنسی در متجاوزان امکانپذیر نیست، آنها نقابهای زیبایی دارند، به خوبی صحبت میکنند و افراد عادی نمیتوانند آنها را شناسایی کنند وی با بیان اینکه آگاهی از مراحل رشد فرزندان و آموزشهای مناسب توسط والدین از وقوع هرگونه آسیب اجتماعی پیشگیری میکند ادامه داد: والدین باید در زمینه ارتباط موثر با فرزندان، کنترل خشم، کنترل استرس، همدلی، خودآگاهی، برنامهریزی، مدیریت زمان و... آموزشهای بیاموزند و مهارتهای فرزندپروری مانند تشویق، محرومسازی و ... در ارتباط با فرزندان خود به کار گیرند. آنها باید بتوانند فرزندان خود را در فضای ایمن و به دور از تنش رشد دهند که این روش میتواند فرزندان را از بروز هرگونه آسیب محفوظ کند.
انزانی در پاسخ به این سوال که والدین باید در زمان وقوع آسیبهای جنسی به کودکانشان چه رفتاری از خود نشان دهند؟ بیان کرد: والدین باید در لحظات ابتدایی این معضل با مشاور و یا مددکار اجتماعی صحبت کنند چراکه در این مرحله کودکان مواجه شده با آسیب جنسی بسیار شکننده هستند و هر اشتباه والدین و کلامی از سوی دیگران اثرات جبران ناپذیری به همراه خواهد داشت اما متاسفانه والدین ضرورت یادگیری مهارتهای لازم برای ارتباط با فرزندان و انتقال اطلاعات به فرزندان را درک نمیکنند به همین دلیل شاهد پیامدهای و بروز اتفاقات نابهنجاری و مشکلات جبران ناپذیری در این کودکان خواهیم بود.
به گفته رئیس کلینیک تنفس دوباره پژوهشها نشان میدهد والدین فاقد مهارت اجتماعی، والدین سختگیر یا سهلگیر، والدین دارای عقاید ضدنقیض، اختلالات شخصیت والدین، تحصیلات پایین و سابقه بزهکاری موجب میشود تا کودکان آنها بیشتر مورد انواع آزار از جمله آزارجنسی قرار گیرند. همچنین کودکان بیشفعال، تحریکپذیر، هنجار گریز، نارس و معلول نیز بیشتر از سایر کودکان در معرض خطر قرار دارند.
وی در ادامه با اشاره به متجاوزانی که به کودکان تعرض میکنند گفت: این افراد معمولا به دلیل بیماریهای روانی اقدام به تجاوز و آزار رساندن به کودکان میکنند اما تشخیص اختلالات جنسی در متجاوزان امکانپذیر نیست و افراد مبتلا به این اختلالات، نقابهای زیبایی دارند، به خوبی صحبت میکنند و افراد عادی نمیتوانند آنها را شناسایی کنند در همین راستا باید والدین کودکان خود را قبل از هرگونه حادثه آگاه کنند و رفتارهای جراتمند را به کودکان آموزش دهند همچنین آنها نباید حتی برای مدت زمان کوتاهی فرزند خود را در نزد غریبهها بگذارند. (البته ذکر این نکته حائز اهمیت است که طبق پژوهشها والدین باید بدانند بسیاری از کودک آزاریها توسط اقوام نزدیک اتفاق میافتد به همین آگاهسازی کودکان بسیار مهم و ضروری است).
این روانشناس در ادامه درباره نقش آموزش و پرورش در کاهش آسیبهای جنسی کودکان بیان کرد: آموزش و پرورش باید با استفاده از مشاوران متخصص و باتجربه، آموزشهای لازم را به کودکان ارائه دهد همچنین باید به منظور آگاهسازی والدین جلسات آموزشی متعددی برای آنها برگزار شود چون کودکانی که آموزش جنسی را از طریق والدین خود میآموزند دیرتر از سایر کودکان درگیر ارتباطات جنسی میشوند و کودکان نیز میتوانند هر مشکلی را با والدین خود در میان بگذارند. بهتر است این آموزشها برای کودک دختر از سوی مادر و برای کودک پسر از سوی پدرش انجام شود اما با توجه به سن کودک و میزان آگاهی او آموزش باید به صورت فردی در مدارس و خانوادهها انجام گیرد.
وی در پاسخ به این سوال که آموزشهای خودمراقبتی باید در چه سنی به کودک داده شود؟ گفت: باید اطلاعات کودکان در این زمینه ارزیابی شود و براساس آن آموزشهای مرتبط به کودکان داده شود؛ بعضاً کودکانی هستند که تا سن 11-12 سالگی نیازمند دریافت اطلاعات کمتری هستند و یا کودکانی که در سن 6 سالگی نیازمند اطلاعات بیشتری باشند.
والدین باید به کوچکترین تغییر جسمی و رفتاری کودک آگاه باشند و درصورت مشاهده علائم، بدون هیچ عکسالعمل نامناسب با متخصص روانشناس و مددکاران اجتماعی تماس گیرند تا هرچه سریعتر درمان اتفاق افتد و از پیامدهای آسیبزننده در دوران بزرگسالی کاسته شود.
انزانی با بیان اینکه محدودیت برنامههای پیشگیری برای کاهش هزینههای انسانی و مالی سبب شده تلاشهای گستردهای برای عوامل مؤثر در گرایش افراد به سمت جرائم جنسی رخ دهد افزود: مبتلایان به آزارگریهای جنسی در بیشتر موارد قضایی "مرد" هستند. فردی که به عنوان آسیب زننده تلقی میشود ممکن است درگیر بیماریهای روانی مانند افسردگی، اسکیزوفرنی، اعتیاد، دلبستگی نا ایمن در کودکی، طرد شدگی توسط والدین، اعتیاد به الکل، عزت نفس پایین، کمبود مهارتهای اجتماعی، تحریفات شناختی، عدم کنترل تکانه، اختلالات شخصیت ،طلاق و اعتیاد والدین، مورد تجاوز قرار گرفتن، مشکلات مالی و اقتصادی و فقر فرهنگی باشد.
وی با طرح این پرسش که علائم کودکانی که در معرض آسیب جنسی قرار گرفتهاند چیست؟ ادامه داد: همه نشانه در کودک همزمان بروز پیدا نمیکند اما بدخلقی و پرخاشگری شدید و بی دلیل، اضطراب، شرکت نکردن در فعالیتهایی که در گذشته برای کودک لذتبخش بوده، کابوسهای شبانه، انزوا، افت تحصیلی، اختلالات تمرکز، ارتباط برقرار نکردن، افسردگی، ترس، رفتارهای غیرعادی، جویدن ناخن، شب ادراری، ادرار همراه با خون، مشکل در نشستن، گریههای بیدلیل، نقاشیهای تیره و تاریک از برخی علائم بروز این اتفاق در کودکان است. باید دقت شود که کودکان ترس شدیدی از بیان آسیب جنسی به والدینشان دارند به همین دلیل والدین باید به کوچکترین تغییر جسمی و رفتاری کودک آگاه باشند و درصورت مشاهده علائم، بدون هیچ عکسالعمل نامناسب با متخصص روانشناس و مددکاران اجتماعی تماس گیرند چراکه در این حالت باید هرچه سریعتر درمان اتفاق افتد تا از پیامدهای آسیبزننده در دوران بزرگسالی کاسته شود.
به گفته این روانشناس در صورت درمان نکردن کودکی که مورد آزار قرار گرفته عوارضی زیادی تا دوران بزرگسالی برای او ایجاد میکند به طوریکه بخش خاکستری مغز که وظیفه تجزیه و تحلیل و قدرت تصمیمگیری دارد به شدت آسیب دیده و کودک نمیتواند در آینده به راحتی مسائل را تحلیل و یا به صورت منطقی تصمیم گیری کند.
وی ترس از صمیمیت، احساس گناه، شرم، تکرار کابوسهای شبانه، خشم بیدلیل نسبت به والدین، کاهش اعتماد به نفس، اعتیادهای رفتاری- مواد و الکل، سردمزاجی، مشکلات جنسی در زمان تاهل، افسردگی همراه با اضطراب، دوریگزینی، تاخیر رشد و اختلالات جنسی، اختلال شخصیت ضد اجتماعی، تفکر درباره خودکشی، افکار وسواسی، اختلال تنش، تعلل درکارهای روزانه و همچنین کودکآزاری را از رفتارهایی دانست که فرد قربانی در بزرگسالی از خود بروز خواهد داد.