رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران با استناد به مطالعات انجام شده درخصوص ارزش اقتصادی کار خانگی میگوید: براساس مطالعات انجام شده، ارزش مالی کار خانگی در مقیاس ملی بسیار قابلتوجه است و میتواند در محاسبه تولید ناخالص داخلی کشورها نیز در نظر گرفته شود، این درحالیست که زنان خانهدار به دلیل انجام روزانه کارهای تکراری و نداشتن درآمد ممکن است با مشکلات روانی مانند کاهش اعتماد به نفس، احساس انزوا یا فشارهای روحی مواجه شوند.
فریبرز درتاج در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به روز جهانی زنان خانهدار، اظهار کرد: روز سوم نوامبر برای به رسمیت شناختن میلیونها زن خانهدارِ سختکوش اختصاص داده شده تا اهمیت نقش آنان در خانواده و جامعه بیشتر مورد توجه قرار گیرد. در واقع اصطلاح «خانهدار» اصطلاحی قدیمی و نشأت گرفته از روزهایی است که اکثر خانوادهها با یک درآمد زندگی میکردند؛ پدر کار میکرد و مادر در خانه میماند تا از خانه و بچهها مراقبت کند، اما امروزه، معمولا زن و مرد، هر دو بیرون از خانه کار میکنند.
وی افزایش آگاهی عمومی از ارزشهای اجتماعی و اقتصادی کارهای خانگی، حمایت و احترام بیشتر به زنان خانهدار در سطح خانواده و جامعه، تشویق به تقسیم مسئولیتهای خانگی میان تمامی اعضای خانواده، بهبود شرایط رفاهی و اجتماعی از طریق ارائه بیمه و سایر حمایتها برای زنان خانهدار را از اهداف اصلی روز ملی زنان خانهدار دانست و افزود: این روز فرصتی برای بررسی چالشهای زنان خانهدار است که از جمله آنها میتوان به کمبود حمایتهای اجتماعی و قانونی بهویژه در مواقع بیماری، بازنشستگی یا نیازهای مالی، فشارهای روانی و جسمی ناشی از کارهای روزمره که میتواند منجر به فرسودگی و مشکلات سلامت روانی شود و همچنین نیاز به توجه و قدردانی اشاره کرد.
رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران با بیان اینکه «خانهداری» شغل ۲۴ ساعتهای است که گاهی اوقات زنان خانهدار آن قدردانی که شایسته آنهاست را دریافت نمیکنند، افزود: در روز ملی زنان خانهدار، مهمترین مسئله، شناخت ارزش و اهمیت کار زنان خانهدار است. آنها در انجام کارهای مختلف از جمله مدیریت خانه، تربیت فرزندان و رسیدگی به امور خانوادگی نقش دارند. هرچند این کارها عموماً در دسته «کارهای بدون درآمد» طبقهبندی میشوند، اما اثر بسیار زیادی بر سلامت، توسعه و رفاه خانواده و جامعه دارند.
وی با تاکید بر ضرورت حمایتهای اجتماعی و قانونی از زنان خانهدار، تاکید کرد: روز ملی زنان خانهدار، فرصتی برای درخواست حمایتهای قانونی بیشتر برای این گروه، مانند برخورداری از بیمه و بازنشستگی است که البته در برخی کشورها، برنامههای حمایتی ویژه برای زنان خانهدار در نظر گرفته شده است.
درتاج با اشاره به شناخت ارزش اقتصادی کار خانگی، تصریح کرد: اگرچه کارهای خانه به عنوان شغلی با درآمد شناخته نمیشود، اما دارای ارزش اقتصادی زیادی هستند، به طوریکه مطالعات نشان دادهاند ارزش مالی کار خانگی در مقیاس ملی بسیار قابلتوجه است و میتواند در محاسبه تولید ناخالص داخلی کشورها نیز در نظر گرفته شود. در این میان اما، زنان خانهدار به دلیل انجام روزانه کارهای تکراری و نداشتن درآمد ممکن است با مشکلات روانی مانند کاهش اعتماد به نفس، احساس انزوا یا فشارهای روحی مواجه شوند و از همین رو، توجه به این موضوع و ارائه حمایتهای اجتماعی میتواند سلامت روان آنان را تقویت کند.
به گفته رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران، مسئله سلامت روان زنان خانهدار در مقایسه با زنان شاغل، موضوعی پیچیده و چندوجهی است که به عوامل مختلفی از جمله شرایط فردی، حمایتهای اجتماعی، درآمد، رضایت شغلی و انتظارات فرهنگی بستگی دارد. به طور کلی، هر کدام از این دو گروه ممکن است با چالشهای خاص خود روبرو باشند و این چالشها میتواند تأثیر متفاوتی بر سلامت روان آنها بگذارد.
وی با اشاره به مزایای روانی و چالشهای زنان شاغل، توضیح داد: زنان شاغل معمولاً از نظر روانی، استقلال بیشتری را تجربه میکنند، زیرا درآمد شخصی به آنها احساس توانمندی و امنیت اقتصادی میدهد. از سویی دیگر آنها با بودن در محیط کار، فرصت ارتباط با دیگران و توسعه مهارتهایشان را دارند که همین امر میتواند منجر به ارتقای اعتماد به نفس و ایجاد حس رضایت درونی آنها شود. این موارد در کل به بهبود سلامت روان و احساس شادابی کمک میکند. اما از سوی دیگر، زنان شاغل اغلب با فشارهای مضاعفی روبرو هستند، زیرا علاوه بر وظایف شغلی، مسئولیتهای خانه و خانواده نیز بر عهدهی آنهاست. این دوگانگی میتواند منجر به استرس و احساس خستگی مداوم شود. همچنین در مواردی که بین کار و خانواده تعادل مناسبی وجود نداشته باشد، ممکن است به فرسودگی شغلی و حتی کاهش رضایت از زندگی بیانجامد.
درتاج در ادامه به مزایای روانی و چالشهای زنان خانهدار اشاره کرد و گفت: زنان خانهدار در برخی موارد از فشارهای شغلی دورند و همین مسئله میتواند به کاهش استرسهای شغلی آنها کمک کند. در کنار آن، در خانه ماندن این امکان را به آنها میدهد که وقت بیشتری را به فرزندان و خانواده اختصاص دهند که ممکن است از نظر روانی احساس رضایت و حمایت اجتماعی بیشتری به همراه داشته باشد. اما چالشهای دیگری هم وجود دارد. بسیاری از زنان خانهدار ممکن است احساس انزوا و یکنواختی کنند، به ویژه اگر از حمایت اجتماعی و امکانات سرگرمی محروم باشند. کمبود ارتباطات اجتماعی، نبود درآمد مستقل و گاه احساس کمارزشی به دلیل عدم فعالیت خارج از خانه، میتواند به کاهش عزت نفس و در نهایت به مشکلات روانی مانند افسردگی و اضطراب منجر شود. همچنین نبود استقلال مالی ممکن است باعث احساس ناتوانی یا وابستگی روانی شود.
رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران ادامه داد: سلامت روان زنان خانهدار و شاغل به عوامل مختلفی مانند حمایتهای اجتماعی، استقلال مالی، احساس رضایت شخصی، فرصتهای رشد فردی و تعادل بین زندگی شخصی و وظایف کاری، برخورداری از تفریحات و علایق شخصی و شیوهی برخورد با چالشها و... بستگی دارد. بنابراین نمیتوان گفت که صرف خانهدار بودن یا شاغل بودن به تنهایی تأثیر مثبتی بر سلامت روان دارد، بلکه آنچه مهمتر است کیفیت زندگی و احساس رضایت از انتخاب فردی است. مهمتر از شاغل بودن یا خانهدار بودن، وجود حس رضایت و معناداری در زندگی است که میتواند سلامت روان را در هر دو گروه تقویت کند.
وی در پاسخ به سوالی درخصوص تفاوتهای روانشناختی زنان خانهدار با زنان شاغل، گفت: تفاوتهای روانشناختی زنان خانهدار و زنان شاغل از جنبههای مختلفی مورد بررسی قرار گرفته و بر اساس تحقیقات و مشاهدات، هر دو گروه با چالشها و مزایای روانی خاص خود روبرو هستند. این تفاوتها به عوامل متعددی از جمله تعاملات اجتماعی، احساس خودکارآمدی، و سطح رضایت و استرس بستگی دارد.
درتاج در همین راستا تفاوتهای روانشناختی میان زنان خانهدار و زنان شاغل را از نظر «هویت و احساس ارزشمندی»، «تعاملات اجتماعی و شبکههای حمایتی»، «میزان استرس و فشار روانی»، «رضایت از زندگی و احساس معنا»، «خودمختاری و استقلال مالی» و «احساس گناه یا فشارهای اجتماعی» پرداخت و یادآور شد: زنان شاغل اغلب از داشتن یک هویت شغلی و اجتماعی احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس بیشتری دارند. اشتغال و فعالیت اجتماعی به آنها امکان میدهد که نقش خود را در جامعه معنادار بدانند و از طریق تعاملات کاری و بهروزرسانی مهارتهای خود، احساس رشد و پیشرفت کنند، اما زنان خانهدار ممکن است در برخی موارد احساس کنند که فعالیتهایشان به اندازه شغل رسمی ارزشگذاری نمیشود. این احساس میتواند در طول زمان بر اعتماد به نفس آنان تأثیر منفی بگذارد، خصوصاً اگر کارهای خانه به عنوان یک وظیفه تکراری و کمارزش تلقی شوند.
رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران خاطرنشان کرد: در زمینه تعاملات اجتماعی و شبکههای حمایتی نیز زنان شاغل به دلیل تعامل روزانه با همکاران و افراد مختلف میتوانند نیازهای ارتباطی خود را برآورده کنند؛ این روابط اجتماعی به آنها کمک میکند تا احساس تنهایی نکنند و در مواقع دشواری از حمایتهای عاطفی بهرهمند شوند. اما زنان خانهدار ممکن است فرصت کمتری برای برقراری ارتباطات اجتماعی روزانه داشته باشند و به همین دلیل احساس انزوا یا تنهایی بیشتری را تجربه میکنند. البته این وضعیت به خصوص زمانی تشدید میشود که شبکه حمایتی و ارتباطی آنها محدود باشد.
بنابر اظهارات وی، اگرچه شاغل بودن میتواند منبعی برای رضایت و اعتماد به نفس باشد، اما از سوی دیگر، فشارهای کاری و مسئولیتهای خانوادگی میتواند سطح استرس زنان شاغل را افزایش دهد. تعادل بین کار و زندگی خانوادگی یک چالش جدی است که گاهی موجب فرسودگی شغلی یا استرسهای عاطفی میشود. از سویی دیگر نیز اگرچه زنان خانهدار ممکن است از فشار کاری مستقیم به دور باشند، اما مسئولیتهای روزانه خانه و مراقبت از خانواده میتواند منبع استرس آنها باشد. همچنین، خانهداری کارهای تکراری دارد که میتواند منجر به احساس خستگی و کاهش انگیزه در آنها شود.
درتاج در مورد رضایت از زندگی زنان شاغل و خانهدار نیز بیان کرد: اشتغال، به زنان شاغل فرصتی برای تحقق برخی اهداف شخصی و حرفهایشان را میدهد که ممکن است به احساس رضایت و معنا در زندگی آنها کمک کند. اما این احساس به شدت به میزان رضایت از شغل و محیط کاری آنها بستگی دارد. زنان خانهدار ممکن است احساس رضایت زیادی از مراقبت و توجه به خانواده داشته باشند، اما اگر از نقشهای خود احساس کمارزشی کنند یا از نظر اجتماعی حمایت کافی نداشته باشند، ممکن است رضایت کمتری را تجربه کنند.
رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران با اشاره به خودمختاری و استقلال مالی زنان شاغل و زنان خانهدار، گفت: استقلال مالی از مزایای مهم شاغل بودن است که میتواند احساس خودمختاری و کنترل بر زندگی را افزایش دهد و به زنان کمک کند که تصمیمات مالی و خانوادگی را با اعتماد به نفس بیشتری بگیرند واز سویی دیگر، نداشتن منبع درآمد شخصی میتواند احساس وابستگی مالی به همسر یا خانواده را افزایش دهد که در برخی موارد ممکن است بر اعتماد به نفس و احساس خودکارآمدی آنان تأثیر منفی داشته باشد.
وی تاکید کرد: زنان شاغل ممکن است به دلیل اختصاص زمان کمتر به خانواده، گاهی احساس گناه کنند. از سوی دیگر، برخی فشارهای اجتماعی و فرهنگی نیز ممکن است بر زنان شاغل وارد شود که انتظار دارد وقت بیشتری را به خانواده اختصاص دهند. اما زنان خانهدار با فشارهایی از سوی جامعه یا نزدیکان مواجهاند که از آنها انتظار میرود در محیط خانه بهترین عملکرد را داشته باشند. این فشار میتواند در آنها احساس ناکافی بودن یا کمارزشی ایجاد کند.
درتاج در همین راستا به نهادهای دولتی توصیههایی کرد که در روز جهانی زنان خانهدار، برنامهها و سیاستهایی را اجرا کنند که هم به ارج نهادن به زنان خانهدار کمک کند و هم از آنها حمایتهای لازم را به عمل آورد. نهادهای دولتی در کشورهای مختلف میتوانند اقداماتی مانند ایجاد بیمه و تأمین اجتماعی برای زنان خانهدار، برنامههای آموزشی و توانمندسازی، تسهیل وامهای کمبهره برای زنان خانهدار، افزایش آگاهی و فرهنگسازی در سطح جامعه، ترویج طرح تقسیم مسئولیتهای خانگی و حمایت مالی برای فعالیتهای فرهنگی و هنری زنان خانهدار را در دستور کار خود قرار دهند.
رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران معقتد است که یکی از مهمترین درخواستهای زنان خانهدار، برخورداری از بیمه سلامت و تأمین اجتماعی است. دولتها میتوانند طرحی برای بیمه درمانی و بازنشستگی این گروه به اجرا بگذارند تا در صورت بیماری یا بازنشستگی، از حمایت مالی برخوردار باشند. علاوه بر این، دولتها میتوانند برنامههای آموزشی رایگان در حوزههای مدیریت خانه، فرزندپروری، بهداشت خانواده و مهارتهای جدید و دورههایی برای توسعه مهارتهای حرفهای برگزار کنند.
وی ادامه داد: دولتها میتوانند طرح وامهای کمبهره برای زنان خانهدار جهت راهاندازی کسبوکارهای خانگی ارائه دهند. این وامها میتواند به زنان خانهدار کمک کند تا در صورت تمایل، به فعالیتهای درآمدزا بپردازند و استقلال مالی بیشتری داشته باشند. همچنین تأسیس مراکز مشاوره و حمایت از زنان خانهدار در سطح شهرها و روستاها میتواند به آنها کمک کند تا از خدمات مشاورهای رایگان در زمینههای روانشناسی، حقوقی و اجتماعی برخوردار شوند. این مراکز همچنین میتوانند جلسات گروهی حمایتی برای زنان خانهدار برگزار کنند تا شبکههای اجتماعی قویتری تشکیل دهند.
درتاج همچنین برگزاری رویدادهای تفریحی و جشنوارههای خانوادگی برای زنان خانهدار و خانوادههایشان را فرصتی برای استراحت و تجدید انرژی آنان دانست و گفت: این برنامهها میتواند شامل کارگاههای آموزشی، سرگرمیهای خانوادگی و فضای تبادل تجربیات میان زنان باشد. همچنین دولتها میتوانند برنامههایی برای ترویج فرهنگ تقسیم وظایف خانگی بین اعضای خانواده اجرا کنند. این طرحها میتوانند شامل تولید محتواهای آموزشی در رسانهها باشند که مردان و فرزندان را به مشارکت در کارهای خانه ترغیب کند و بار مسئولیت زنان خانهدار را کاهش دهد.
رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران در ادامه بر لزوم راهاندازی سامانههای آنلاین حمایتی تاکید کرد و گفت: لازم است سامانههای اینترنتی یا اپلیکیشنهایی طراحی شود که به زنان خانهدار امکان دهد با هم در ارتباط باشند، تجربیات خود را به اشتراک بگذارند و از اطلاعات آموزشی بهرهمند شوند. همچنین، این سامانهها میتوانند برای مشاورههای روانشناختی و حقوقی و ایجاد شبکههای حمایتی بسیار مفید باشند. علاوه بر این نیز، دولتها میتوانند برنامههای حمایتی برای زنان خانهدار جهت شرکت در فعالیتهای فرهنگی، هنری و ورزشی برگزار کنند. این برنامهها به آنان فرصت میدهد تا در فعالیتهایی که به تقویت روحیه و خلاقیتشان کمک میکند، شرکت کنند و احساس شادابی و تعلق بیشتری به جامعه داشته باشند. اجرای این پیشنهادها میتواند موجب افزایش رفاه، احترام و قدردانی از زنان خانهدار شود و به بهبود وضعیت روانی و اجتماعی آنها کمک کند.