خبرگزاری فرانسه در گزارشی درباره قتل زنان بومی کانادایی با عنوان «ما زباله نیستیم»، به وحشتی که زنان بومی در زندگی در سرزمین مادری متحمل میشوند، پرداخته است.
جدیدترین فصل تاریخ طولانی خشونت علیه زنان بومی در کانادا، بقایای اجسادی است که سالها پس از کشته شدن به دست یک قاتل زنجیرهای در یک محل دفن زباله باقی ماندهاند؛ جایی که لباسهای قرمز در ورودی یک محل دفن زباله موقت در وینیپگ استان مانیتوبا، به نمایش درآمدهاند.
پلیس بر این باور است که جسد دو زن بومی که پس از تجاوز جنسی قطعه قطعه و به میان زبالهها پرت شدند، به اعماق زبالهها رفته و برخلاف اجساد دیگر قربانیان جرمی اسکیبیکی، قاتل سریالی ۳۷ ساله سفیدپوست قابل بازیابی نیست.
اسکیبیکی که با گروههای سفیدبرترپندار کانادایی دارای رابطه است، در سال ۲۰۲۲ در دادگاه به جرم خود اعتراف کرد و انتظار میرود حکم دادگاه وی در ۱۱ جولای ۲۰۲۴ (۲۱ تیر ۱۴۰۳) اعلام میشود.
با وجود این، انجام نشدن تحقیقات و بررسیها برای بازیابی اجساد قربانیان اعتراض خانوادهها و بازماندگان آنها را در پی داشته است؛ آنها کارزاری را برای تحت فشار قرار دادن مقامهای کانادایی جهت جستوجوی اجساد در این مکان دفن زباله راهاندازی کردهاند.
با وجود این، کامیونهای حامل زباله حتی پس از اعتراف اسکیبیکی یکی پس از دیگری وارد این مکان شده و بر حجم زبالههای انباشته شده میافزایند.
دختر یکی از قربانیان یادشده با انتقاد از رویکرد مقامهای کانادا درباره جستوجو برای یافتن جسد مادرش، میگوید: ما زباله نیستیم، ما به میان زبالهها پرت و در آن مدفون میشویم.
اگرچه در نهایت در پایان سال ۲۰۲۳ اجازه جستوجو در این محل دفن زباله به یکی از جوامع بومی داده شد، اما کارشناسان میگویند که جستوجوی چند صد تن زباله و نخاله ساختمانی به دلیل وجود مواد سمی مانند آزبست برای جستوجو نندگان خطرهای قابل توجهی به دنبال خواهد داشت.
ضمن اینکه این عملیات احتمالا سالها به طول میانجامد و دهها میلیون دلار هزینه خواهد داشت.
یکی از مسئولان کانادایی در حوزه بومیان در زمان دستگیری اسکیبیکی گفته بود که این پرونده بخشی از میراث تاریخ ویرانگر رفتار کانادا با زنان بومی است که تا به امروز ادامه دارد؛ او تاکید کرد: هیچکس نمیتواند با اطمینان بایستد و بگوید که این اتفاقها دیگر تکرار نمیشود.
این یک واقعیت در کانادا است که زنان بومی با سهم نامتناسبی هدف خشونت قرار میگیرند و علت تداوم این روند حمایت ضعیف مسئولان کانادایی از زنان بومی در شرایط اسفبار یاد شده است.
براساس آمارهای رسمی که یک دوره ۱۱ ساله تا سال ۲۰۲۱ را مستند کرده است، زنان بومی آنها حدود یک پنجم از کل زنانی را تشکیل میدهند که در قتلهای مربوط به پدیده قتل زنان در کانادا کشته میشوند؛ اگرچه آنها فقط پنج درصد از جمعیت زنان را در این کشور تشکیل میدهند.
در این گزارش همچنین آمده است که بهطور خاص، نرخ زنان بومی قربانی پدیده قتل زنان در کانادا سه برابر بیشتر از زنان و دختران غیر بومی است.
یکی از فعالان حقوق زنان بومی گفت: در حالی که جهان به کانادا بهعنوان کشوری نگاه میشود که از حقوق زنان دفاع میکند، این کشور زنان قربانی را در محل دفن زبالهها رها میکند.
یک کمیسیون ملی در کانادا در سال ۲۰۱۹، اعلام کرد که قتل و ناپدید شدن هزاران زن بومی طی سالها یک نسلکشی است؛ براساس نتیجهگیری این کمیسیون، زنان بومی به حاشیه رانده شده و شدیدا تحت تاثیر آسیبهای بین نسلی قرار گرفتهاند؛ ضمن اینکه با خشونت نامتناسبی به دلیل اقدامها و عدم اقدامهای دولتی که ریشه در استعمار و ایدئولوژیهای استعماری دارد، براساس فرض برتری مواجه میشوند.
در بخشهای غربیتر کانادا یعنی در بریتیش کلمبیا، جادهای به طول صدها مایل وجود دارد که بهعنوان «بزرگراه اشکها» شناخته میشود؛ به گفته فعالان حقوق بشری، این نام، یادبودی واضح برای شکست کانادا در حمایت از حقوق زنان بومی است.
در حاشیه طبیعت دیدنی این منطقه، بزرگراهی با منظرهای نامتجانس دیده میشود: لباسهای قرمز آویخته شده به یاد زنان و دختران بومی کشته و ناپدید شده؛ از دهه ۱۹۶۰ بیش از ۵۰ زن و دختر در طول این بزرگراه ۴۵۰ مایلی (۷۲۵ کیلومتری) ناپدید شده اند؛ اعتقاد بر این است که همه آنها جوان و بومی بودهاند.
جوامع فقیر و منزوی بومی حاشیه این بزرگراه در میان جنگلهای عمیق از شبکه تلفن یا حتی وسایل حملونقل مناسب برخوردار نیستند؛ همین امر ناپدید شدن زنان و دختران بومی این منطقه را تشدید میکند.
دولت کانادا و مقامهای استانی عمدتا تلاش برای یافتن این زنان و دختران را با برچسب اعتیاد به مواد مخدر و الکل آنها یا مواردی از این دست بیاهمیت میدانند؛ در نتیجه خانوادههای قربانیان خود دست به کار میشوند و برای یافتن این زنان و دختران اقدام میکنند که به دلیل نداشتن حمایت دولتی عمدتا با شکست مواجه میشود.
بررسیها نیز نشاندهنده بیاعتمادی عمیق جوامع بومی به پلیس است؛ ریشه این بیاعتمادی به دهههایی برمیگردد که پلیس بهعنوان شاخه مسلح دولتهای متوالی کانادا برای تحمیل سیاستهای ضد بومی بر جوامع بومی مورد استفاده قرار میگرفت.
اگرچه تحقیقات درباره قتل و ناپدید شدن زنان و دختران بومی در بزرگراه اشک از جمله ۱۸ زن کشته و ناپدید شده در سالهای ۱۹۶۹ تا ۲۰۰۶ همچنان باز است، اما موارد جدید مورد بررسی جدی قرار نمیگیرند.