به گزارش خبرگزاری مهر، ابوالفضل اقبالی مدیر اندیشکده زوج طی یادداشتی به موضوع ضرورت نهضتِ آموزش مردان در خانواده پرداخت که جزئیات این یادداشت به شرح ذیل است؛

وضعیتِ نابسامان امروز خانواده در ایران واقعیتی‌است که در میان پژوهشگران و فعالان این عرصه دیگر کسی حوصله شرح آن را ندارد. خانواده ایرانی در دو دهه اخیر روند تحولات پرشتابی را تجربه کرده و برآیند این حرکت نیز به نحو تاسف‌باری به سمت از دست رفتن مرزها و کارکردهای این نهاد اجتماعی حیاتی و مهم بوده است. افزایش طلاق، خیانت، سردی روابط، اختلافات و منازعات زوجین، کاهش باروری و مسائل متعددی از این دست، جملگی دلالت بر روند تغییرات نامطلوب خانواده دارند.

صرف‌نظر از علل و زمینه‌های اجتماعی کلان که ناظر به کژکاردی ساختارهای حکمرانی ما هستند، بخشی از عوامل بروز این چالش‌ها در مناسبات خانواده را باید در سطح خرد و رفتار فردی زوجین جست‌وجو کرد. فقدان مهارت‌های ارتباطی طرفین، خطاهای محاسباتی در مرحله گزینش همسر، تغییر نگرش‌ها و ارزش‌های افراد، اختلافات طبعی و مزاجی زوجین و… سهم غیرقابل انکاری را در چالش‌آفرینی در خانواده دارند. لذا توجه به این سطح از واقعیتِ نهاد خانواده در ایران نیز ضرورت دارد.

نهاد مشاوره خانواده و آموزش مهارت‌های زندگی در ایران به عنوان یکی از مؤثرترین متولیانِ اصلاح و بهبود این وضعیت، متأثر از فرهنگ مسلط و تثبیت شده جامعه ایرانی، دچار یک غفلتِ رویکردی از منظری جنسیتی است. اساساً مفهوم «مشاوره خانواده» هم در فرهنگ ایرانی و هم در پارادایم علم مشاوره و روانشناسی، مفهومی «تک‌ساحتی» و «زنانه» تلقی و فهم می‌شود و نظام آموزش مهارت‌های زندگی در ایران، صرفاً بانوان را مخاطب خود در این عرصه می‌داند. گویی مبدا و مقصد تمام این چالش‌های خانواده، زنان هستند!

در حالی که هم در یک نگاه عمیق و راهبردی به سنت فرهنگی و اجتماعی ایران، و هم بر اساس آموزه‌های دین مبین اسلام، پایه و بنیانِ انسجام خانواده، «پدر» یا «شوهر» بوده و هست. اساساً خانواده آئینه تمام نمای صفات مردان خانه است و انسجام و کارآمدی نهاد خانواده تابعی از غیرت و حمّیت، قدرت و شجاعت، عشق و محبت، انصاف و عدالت و سایر ویژگی‌های مثبت «مردانه» بوده است. معلوم نیست بر اساس کدام فرآیندهای اجتماعی نادرست و ضدخانواده‌ای از جایگاه محوری مردان در خانواده اعتبارزدایی شده است.

مادامی که جایگاه رُکنی مردان در کنار زنان در مناسبات خانواده احیا و مورد توجه قرار نگیرد، نباید به حل چالش‌ها و مسائل متعدد خانه‌های ما امید داشت. زیرا هم تجربه سه دهه فعالیت منسجم نظام مشاوره خانواده در ایران گواه این است که صرف تخاطب با زنان خانواده در جایگاه همسر و مادر و ارائه آموزش‌های نگرشی و رفتاری به آنها برای فائق آمدن بر مسائل خانواده کفایت نمی‌کند، و هم بر مبنای نظم خلقت که بر «زوجیّت» استوار است، نادیده گرفتن سهم مردان در زندگی مشترک، نتیجه‌ای حاصل خواهد کرد.

لذا به نظر می‌رسد هم نظام سیاست‌گذاری ما در سطح کلان باید در جهت بازگرداندن سهم و جایگاه مردان در مناسبات خانواده بسترسازی نماید، و هم در سطح خرد، نظام مشاوره و روانشناسی خانواده نیازمند چرخش رویکردی به لحاظ جنسیتی بوده و باید روی افزایش کیفیتِ خانه‌داری مردان (به معنای بداریِ اهل خانه) سرمایه‌گذاری ویژه کند. به عبارت دیگر، نظام مشاوره و آموزش مهارت‌های خانوادگی در کشور باید به ایجاد نهضتِ آموزش مردان در خانواده به صورت فوری بیاندیشد.