تهران- ایرنا- برخلاف آنچه برابری در اثر حذف حجاب نامیده میشود، کنار گذاشتن پوشش متناسب در جامعه، شکاف میان زنان را بیش از پیش گسترده و حق حیات سالم را از بخش وسیعی از جامعه زنان سلب خواهد کرد.
علاقه مندی جریان های مدعی حجاب اختیاری به دیدگاه های فمینیستی و شعار برابری زنان و مردان، پوششی مناسب برای نادیده انگاری نابرابری زنان با یکدیگر در پس پرده برداشتن قانون حجاب و گسترش بی عدالتی ها در حوزه زنان خواهد بود.
این روزها که ساده ترین و دم دستی ترین کالا برای عرضه «بدن» است و اصولا انسان های خالی الذهنی که در حوزه تفکر، توانمندی مشخصی برای ارائه ندارند، به سمت استفاده از ابزار بدن برای کسب موقعیت سوق پیدا می کنند. توجه به ابراز بدن و تنانگی از چند جهت افزایش تبعیض میان زنان یک جامعه و کالایی شدن بدن را به دنبال دارد:
در نسبت بدن و تفکر، نخستین مواجهه افراد با یکدیگر در قالب بدن صورت می گیرد و در صورت تعامل، وضعیت تفکر و میزان رشد افراد از بعد فرامادی عیان می شود. در جوامعی که بدن، آزادانه به هر شکل ممکن کالایی شده و در معرض تعامل قرار می گیرد، فرصت کافی برای بروز کیفیت تفکر از افراد گرفته می شود و ابتدا افراد بر اساس ظاهر غربال می شوند و سپس در مورد تفکرات آنها سنجش صورت می گیرد. در چنین وضعیتی بسیاری از ایده ها و نوآوری های فکری هیچگاه به عرصه ظهور نخواهد رسید و عملا معیار بدن، حق رشد را از بسیاری از زنان سلب خواهد کرد.
وقتی بدن تبدیل به ابزار رشد می شود، وضعیت اقتصادی افراد در شکل دهی به بدن مطابق با مد روز، گسست اساسی میان بدن های طبیعی و بدن های دستکاری شده ایجاد می کند. عمدتا آنچه در مورد زیبایی بدن در رسانه ها مورد توجه قرار می گیرد، شکل های خاصی از اندام ها را در نظر می گیرد که قابل تعمیم به سایرین نیست و از این حیث، افراد نیازمند دستکاری در شکل بدنی خود خواهند بود. در حال حاضر عمده عمل های زیبایی با هزینه های هنگفت در ایجاد طرح لبخند، بدن باربی، فرم صورت عروسکی و مانند آن مورد توجه قشری از جامعه است که به راحتی می توانند علاوه بر هزینه های زندگی، درآمد یا سرمایه خود را به این مسائل اختصاص دهند. طبیعتا زنانی که نمی توانند وارد این مسیر شوند، از بسیاری از موقعیت های اجتماعی بازخواهند ماند. در نتیجه تبدیل بدن به فرم ایده آل رسانه ها، میان زنان توانمند اقتصادی و زنان سایر طبقات و زنان سفید پوست با اندام های شبیه به مدل ها با سایر زنان اعم از رنگین پوست و ... تبعیض گسترده ای در رشد اجتماعی ایجاد می کند.
ترویج مدل های خاصی از بدن که عملا در فضای عمومی اجتماعی فراگیر خواهد شد، تقاضامندی جامعه در امور مختلف از جمله ازدواج را از حالت طبیعی خارج می کند. درحالی که خداوند افراد را با ظاهرهایی متفاوت خلق کرده و این تنوع کارکردهای اجتماعی یک جامعه را تامین می کند. ضریب دهی به مساله بدن سبب می شود تا بر خلاف نیازهای طبیعی و فطری، افراد، متقاضی مدل هایی شوند که به عنوان الگوی ایده آل معرفی شده و افراد، خود را به آن شکل درآورده اند.
در شبکه های اجتماعی بارها دیده ایم که زنان از یک شکل شدن بدن ها تحت عمل های جراحی ناراضی اند اما مردان به دلیل زیبا انگاشتن فرم های خاص، رفتن زنان به سوی عمل های زیبایی را امری طبیعی و حتی لازم می دانند. علاوه بر اینکه عملا زنان طبقه متوسط و ضعیف به دلیل وضعیت مالی دچار محدودیت بوده و فشار اقتصادی را در صورت تن دادن به این عمل ها باید بپذیرند و فشار روانی بر جمیع زنان در یک جامعه به وجود خواهد آمد که عملا هر کسی را که در این مسیر قرار نمی گیرد یا علاقه ای به آن ندارد و فرم طبیعی بدن را می پسندد، دچار یک عذاب وجدان خواهد کرد که «من یک زن مقبول نیستم». حداقل در موضوع چاقی یا لاغری، این امر در دنیای امروز به وضوح قابل لمس است و بسیاری از زنان را دچار مشکلات شدید روحی و افسردگی کرده و آنها را به سمت انتخاب جراحی هایی با عوارض بالا و خطر مرگ سوق داده است.
بازار عرضه پوشاک در فضای اجتماعی اهمیت بدن، هر چه بیشتر از حالت عادی خارج می شود. عمده لباس ها در شکل های خاصی که بیشتر تنانگی را نمایش دهند، تولید یا وارد می شوند و اندازه (سایز)های لباس ها مطابق با الگوی مد تنظیم می شود. در چنین شرایطی یافتن لباس مناسب برای سلیقه های معمولی، لباس برای سایزهای بزرگ، لباس مناسب برای نژادهای مختلف به ویژه بر اساس قد یا زنگ پوست، و لباس مناسب برای افراد با گرایش های دینی مختلف، کاری بسیار دشوار می گردد.
در چنین چرخه معیوبی، سود اقتصادی تولید کنندگان، علاوه بر آنکه از فروش لباس هایی مطابق تبرج (جلوه نمایی) تن تامین می شود، مسیر اختصاصی ویژه ای را برای سایر سلیقه ها باز می کند تا لباسی را که باید به طور معمول در جامعه تولید شود و نمی شود، با عناوین ویژه ای مانند «سایز پلاس» تولید کند و بسیار بیشتر از قیمت معمول بفرشد. در این میان، باز هم تنها زنان قشر مرفه می توانند مطابق سلیقه خود، هر چه را که می پسندند، تهیه کنند و سایر زنان باید به «هرچه هست» الکتفا کرده و معیارهای زیبایی در لباس را از دست دهند.
هر کدام از موارد فوق در صورت مطالعه در میدان عمل، ابعاد عمیق تری را از تبعیض میان زنان بر علیه هم به دلیل اهمیت بدن می تواند هویدا کند. برخلاف آنچه برابری در اثر حذف حجاب نامیده می شود، کنار گذاشتن پوشش متناسب در جامعه، شکاف میان زنان را بیش از پیش گسترده و حق حیات سالم را از بخش وسیعی از جامعه زنان سلب خواهد کرد.