فارس نوشت: از اواخر دوره ناصری در ایران «نظمیه» تشکیل شد برای حفظ امنیت و مقابله با جرم. از همانموقع امکان ثبت و آرشیوسازی شرح جرائم به وجود آمد و در این حوزه مستنداتی برای تاریخ باقیماند؛ بخشی از این اسناد هم به جرائم زنان اختصاص دارد.
دومینبار که ناصرالدین قاجار به سفر فرنگ رفت از امپراتور اتریش درخواست مستشار نظامی کرد تا در ایران نظمیه راهبیندازد. مدتی بعد «آنتوان دومونت فورت» به ایران آمد و در دارالخلافه یعنی همان تهران یک نظمیه راهانداخت. بر این اساس برای هر محله یک رئیس و یک نائب رئیس تعیین شد تا بر وضعیت امنیت محله رسیدگی کند و از آندوره یعنی حوالی سال ۱۲۶۵ شمسی گزارشهایی هم باقیمانده که به «راپورت وقایع مختلفه محلات دارالخلافه» مشهور است. بخشی از این گزارشها نیز به جرائم زنان اختصاص دارد که در ادامه خلاصهای از شرح این جرائم را میخوانید:
در یک سند به زنی اشاره شده است که «مستأجر مشهدی حسین بقال بود و چون کرایهاش را نپرداخته بود، نزاع میکنند. بعد از تحقیقات، رئیس محله میان آنها قراری میدهد که بقال راضی شده میرود». در سندی دیگر از زنی به نام «حاجیه قدمشاد مطرب» نام برده شده است که «در خانه عیال حاجی هاشم نام مستاجر است، دیروز به واسطه کرایه با مشارالیها نزاعشان شد». آنگونه که راپورت نظمیه نشان میدهد هر دو زن برای رسیدگی به دعوایشان به رئیس محله شکایت بردهاند...»
به موجب یک سند، فردی به نام لطفالله شکایتنامهای نوشته و مدعی شده است «همسر دومش مدت بیست روز است که خانه را ترک کرده است»... یکی از گزارشهای مأموران نظمیه نیز از دعوایی خانوادگی خبر میدهد که زنهای طرفین را به جان یکدیگر انداخته است؛ «آقا هاشم صراف با زنش که همشیره محمد شیپورچی است نزاعشان شده، مشارالیه میخواسته برود و زن خود را طلاق بدهد. جمعی از زنهای طرفین به حمایت یکدیگر برآمده، بنای زد و خورد گذارده بودند. همسایهها جمع شده، آنها را ساکت کرده، صلح میدهند»...
آمار گزارشهای مربوط به دزدی زنان در دوره قاجار بیش از دیگر گزارشهاست؛ ازجمله اینکه: «دیروز سارقه به خانه رضاخان قاجار رفته، بعضی اسباب سرقت نموده، میخواسته ببرد، اهل خانه ملتفت گردیده، بنای داد و فریاد را گذارده، اجزای پلیس رسیده، مشارالیه را دستگیر نموده، به اداره آوردند». به موجب یک سند نویسنده عریضهای مدعی شده پس از درگذشت فردی به نام نصرت، همسر او سه طاقه شال کرمانی و بعضی اجناس او را از خانه مرحوم برده است. سندی دیگر از «دزدی پول محمدصادق توسط زن قاسم کچل و تقاضای صدور حکم در اینباره» آگاهی میدهد. در یک سند دیگر درباره سرقت از منزل فردی به نام میرزا احمد مستوفی سخن رفته که بخشی از آن اموال نزد همسر فردی دیگر به نام محمدکریم پیدا شده است. آنگونه که این سند تاریخی روایت میکند دزدی یادشده به حبس آن زن انجامیده است.