A5b4ba1027454d9f89bf5ac76d9368e1

رمان عاشقانه «پرواز در قفس» نوشته فاطمه محمد شریفی با نگاهی به زندگی افراد کم‌توان و زندگی با معلولیت به رشته تحریر درآمده است. نویسنده کتاب، با وجود ناتوانی جسمی و معلولیت یکی از موفق‌ترین هنرمندان به شمار می‌رود. او هنرمندی تواناست، آثار نقاشی زیادی خلق کرده و نمایشگاه‌های زیادی از آثارش برپا شده است.

او در کتاب "پرواز در قفس" که توسط انتشارات کتاب جمکران چاپ شده است، تصویر زندگی افرادی را پیش چشم مخاطب می‌گذارد که با تمام وجود آن‌ها را درک کرده است. درس‌ها و تجربه‌هایی است که برای عموم مردم و همچنین اطرافیان افراد دارای معلولیت نیاز است که بدانند و با آن ها آشنا شوند.

فاطمه محمد شریفی در گفت‌وگویی که با خبرنگار تسنیم داشته است، می‌گوید که نقاشی را از سال 1388 و از صفر آغاز کرده است. او همچین درباره نوشتن می‌گوید که به دلیل وقوع برخی اتفاقات شرایط روحی بسیار بدی داشته اما تصمیم می‌گیرد برای بهتر شدن حالش شروع به نوشتن کند.

وی درباره کتاب "پرواز در قفس" گفت: این کتاب درباره زندگی دختری معلول است که با تمام مخالفت‌ها و رنج‌ها سعی بر این دارد ‌که‌ با افکار پوچ بجنگد. در این جنگ، ‌اول او و همسرش رشد می‌کنند، سپس بچه‌دار می‌شوند و کودکی که از نظر همه‌ متفاوت است را به جامعه هدیه می‌کنند. باید بگویم که این کتاب‌ من تنها برای ‌فاطمه نیست، بلکه متعلق به همه دخترانی است‌ که با سختی و ‌محدودیت‌هایی که دارند، بر‌ای موفقیت و نگاه جدید تلاش می‌کنند اما زندگی آن‌ها همواره پر از سختی است. آن‌ها به این ‌سختی‌ها آگاه هستند اما‌ با‌قدم‌های محکم ‌‌پا به زندگی می‌گذارند و حتی زندگی مشترک‌شان را آغاز می کنند تا کامل شوند و رشد کنند.

محمدشریفی درباره روند نگارش این اثر گفت: برای چاپ و نوشتن این کتاب 7 سال زحمت کشیدم و کلی این در و آن‌ در زدم. کل رمان را با یک انگشت پا نوشتم و سختی‌های زیادی را تحمل کردم. خوشحالم که بالأخره این کتاب چاپ شد و امیدوارم با همکاری دوستان انتشارات کتاب جمکران بتوانیم این کتاب را به دست مخاطبان برسانیم.

او این کتاب را تلاشی برای چشاندن مزه عشق و محبت می‌داند و معتقد است که این اثر تذکر به همه کسانی است که افراد اطراف خود را از روی ظاهر قضاوت می‌کنند. وی بیان داشت: کسانی که چنین تفکری دارند‌ باید بدانند که ظاهر سالم دلیلی بر داشتن افکار سالم نیست. افراد معلول حق زندگی دارند و اطرافیان باید کمک حال آنان باشند، نه نمکی بر زخم‌شان. این کتاب را به مادرانی تقدیم می‌کنم که دختر محدود از نظر ناتوانی جسمی دارند. آنان خیلی بیشتر از بقیه درد و رنج می‌کشند.

این نویسنده با اشاره به برخی مشکلات و بی‌مهری‌ها نسبت به معلولین گفت: برخی برخوردها و توجهات مردم و مسئولین به گونه‌ای است که اگر خودمان در جامعه حضور داشته باشیم خوب و قابل قبول است، وگرنه کسی سراغی از ما نمی‌گیرد. مثلاً ورزشگاهی کوچک‌ در شمال شهر ما برای افراد محدود در نظر‌ گرفتند. برای من که مرکز شهر زندگی می‌کنم، رفت و آمد به این مکان ورزشی سخت است. علاوه بر این، معتقدم که باید فرهنگ‌سازی درستی صورت گیرد تا‌ ‌خانواده‌ها بدانند که ‌می‌توانند زندگی سالمی همراه با یک فرزند معلول داشته باشند و از کودکی ‌این کلمه را به‌کار نبرند که «نمی‌توانی»، «نمی‌شود» و...

وی در پایان گفت: به نظرم بزرگترین مشکل ما این است که خودمان را باور نداریم و مشکلات‌مان را خیلی بزرگ می‌بینیم.