به گزارش گروه وبگردی خبرگزاری صدا و سيما، اینکه تعدادی از کودکان و نوجوانان در محیط آموزشی، مدرسه و یا هر محیطی که کودکان در کنار هم قرار دارند، علاقه به قلدری کردن برای دیگران دارند مبحث روان‌شناسی مهمی است. این کودکان اغلب تحت تاثیر جو نامناسب خانواده و مشکلاتی هستند که آن را با قلدری کردن برای دیگران از وجود خود تخلیه می‌کنند.  

 بد بودن کار قلدر‌ها مشخص است. به همین خاطر هم آن‌ها به خصوص در سنین نوجوانی سعی می‌کنند این کار را دور از چشم معلمین و بزرگتر‌ها و با گیرانداختن کودکان دیگر در محیطی خلوت انجام بدهند. در این بین اگر کودک ما توانایی و جرات برخورد با یک قلدر را داشته باشند، چرخه زورگویی و تداوم مشکل روحی آن کودک هم به زودی قطع خواهد شد. اگر متوجه شده‌اید که کودکتان وقتی کنار همسن و سالان خود است مورد قلدری و آزار و اذیت کلامی و جسمی کودکی دیگر قرار می‌گیرد؛ این گزارش و راه‌حل‌های آن را از دست ندهید.

 به تغییر رفتار کودک توجه کنید

انزوای ناگهانی، اضطراب، پرخاشگری، عدم تمایل به حضور در محیطی که تا چندی پیش به راحتی در آن حاضر می‌شد و هر علامت رفتاری نزدیک به این‌ها نشانه‌هایی هست که باید والدین را حساس کند. والدینی که رابطه عاطفی خوبی با فرزند خود دارند، در این مواقع باید علت تغییر این رفتار را با ترفند‌های والدگری مخصوص به خود جویا بشوند. در برخی مواقع علت بروز این رفتارها، کودکی است که در محیط خارج از خانه بری فرزند شما قلدری کرده است. این قلدری کردن می‌تواند شامل رفتاری ساده مثل بیرون کردن او از یک بازی دسته‌جمعی تا توهین و تمسخر، ضرب و شتم و حتی در موارد حاد آسیب فیزیکی و جنسی به کودک باشد. ماجرا را دریابید و به کودک خود اطمینان بدهید که در همه شرایط در کنار او هستید. آسیب فیزیکی و جنسی مستلزم دخالت هرچه سریعتر والدین و در جریان قرار گرفتن والدین کودک قلدر و حتی مداخله قانونی است. اما اگر قلدری شامل زورگویی و توهین و تمسخر است در قدم اول خود را کنار بکشید و فرزند خود را برای مقابله با این شرایط آماده کنید.  

  روش برخورد جرات‌مندانه

فرزند ما باید بتواند خودش به تنهایی از پس فرد زورگویی که از ضعف او استفاده می‌کند بربیاید. دخالت والدین در مرحله اول باعث وابستگی کودک به والدین برای رفع مشکلاتی از این دست می‌شود. چون مواجهه با زورگویی، تحمیل خواسته و تمسخر، مواردی است که ممکن است کودک در هر برهه از اجتماعی شدن خود به عنوان مثال در محیط کار، دانشگاه و... با آن روبه‌رو بشود. در قدم اول باید برای کودک تبیین کنید که قلدر به این خاطر به او زور می‌گوید که می‌داند توانایی مواجهه و مقابله با او را ندارد. در واقع از ضعف او سوءاستفاده می‌کند. هر بار پاسخ دادن، اطلاع دادن زورگویی به بزرگتر‌های محیط مثل مربی و معلم، نترسیدن و اعلام این موضوع به فرد قلدر که «من از تو نمی‌ترسم، هرکاری دوست داری انجام بده»، کم‌کم کودک قلدر را به عقب خواهد نشاند. برای این کار باید اعتماد به نفس کودک در مواجهه با این شرایط را تقویت کنید. می‌توانید خودتان در نقش کودک قلدر ظاهر بشوید و مثل یک بازی از فرزندتان بخواهید در موقعیت‌های مختلف در برابر زورگویی شما از خودش دفاع کند. این بازی هم موجب تخلیه خشم کودک می‌شود و هم به او برای مقابله با کودک قلدر اعتماد به نفس می‌دهد. در ادامه خواهید دید، هربار مقابله موفق کودک با فرد قلدر اعتماد به نفس او را بیشتر از پیش تقویت خواهد کرد.  

 کودک را با دوستانش همراه کنیدب

عضی کودکان روش برخورد جرات‌مندانه را به تنهایی می‌پذیرند. یعنی با گرفتن یک انگیزه و اعتماد به نفس از طرف والدین و بزرگتر‌ها توانایی مقابله با فرد قلدر را کسب می‌کنند. اما بعضی دیگر از کودکان با توجه به تیپ شخصیتی و نوع تربیت در مرحله اول این اعتمادبه نفس را کسب نمی‌کنند. برای این دسته از کودکان هم بهتر است ابتدا روش‌های دیگر را قبل از مداخله والدین امتحان کنیم. کودک خود را همیشه با یک دوست مورداعتماد همراه کنید. از دوستش بخواهید با هم به محیط خارج از خانه بروند و برگردند. دوست‌های نزدیک اغلب در برابر افراد قلدر از هم دفاع می‌کنند و اعتمادبه نفسشان وقتی در کنار هم هستند، بیشتر است. از طرف دیگر فرد قلدر دوست دارد کودک ضعیف را در تنهایی مورد توهین و آزار قرار بدهد و همراهی با یک یا چندنفر از دوستان این فرصت را از او می‌گیرد. در طول این مسیر و همراهی دوستان والدین باید سعی کنند با صحبت و تقویت اعتماد به نفس کودک و حتی کمک گرفتن از یک مشاور کودک و نوجوان، کودک را به تنهایی برای رویارویی با شرایط مقابله با زورگویی آماده کنید.  

  سرزنش کردن ممنوع

به هیچ عنوان در مسیر رویارویی کودک با قلدری او را سرزنش نکنید. «من همسن تو بودم ۱۰ نفر را حریف بودم»، «با این قدت خجالت نمی‌کشی کتک خوردی؟» و جملاتی از این دست، حرف‌های سمی هستند که اعتماد به نفس کودک را به شدت خدشه‌دار کرده و کمکی به او نخواهند کرد. از طرف دیگر آموزش مقابله به مثل هم چارچوب مشخصی دارد. «زد؟ تو هم بزنش»، «اگه سرت داد زد، تو بیشتر داد بزن»، «فردا اگه اومد سراغت، کتابش رو پاره کن تا بفهمه زور تو بیشتره!» در واقع قرار نیست کودک ما جا پای کودک قلدر بگذارد و به همین ترتیب دیگران را اذیت کند. کودک ما قرار است یاد بگیرد قلدری بد و مذموم است و باید با جرات و جسارت قلدر را سر جای خود نشاند. نه اینکه با او مقابله به مثل کرد و به کسی مثل او تبدیل شد. در جریان این بحران زندگی، که شاید یکی از اولین بحران‌های مهمی باشد که کودک ما تجربه می‌کند، اصل بر این است که کودک به عزت نفسی برسد که در آینده نیز کسی در رفتار و گفتار او نبیند که اجازه دارد برایش قلدری کند. ما قرار است کودکی عزتمند و با اعتماد به نفس مثبت پرورش بدهیم، نه کودکی که از لحاظ روحی دچار مشکل است و ستیزه و زورگویی به جزئی از شخصیت وی بدل شده است.