یک روانشناس مطرح کرد: افرادی که سبک دلبستگی آنها با مادرشان در کودکی از نوع اجتنابی بوده است، آسیب پذیری خود را انکار میکنند، ادعا میکنند نیاز به روابط نزدیک زناشویی ندارند و پایین ترین سطح تعهد و مسئولیت پذیری را در ازدواج دارند به طوری که بعضا امکان خیانت در آنها نیز وجود دارد.
گوهر یسنا انزانی در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه افراد دارای سبک شخصیتی تکانشی، اعتماد پذیری پایین، بدبینی زیاد، خصومت گرا و واکنشی و فرادی که دارای اختلال شخصیت هستند تمایلی به تعهد ندارند، اظهار کرد: افرادی که تنها زندگی کردهاند، درون گرا هستند، از صمیمیت و دوست داشتنی نبودن و شکست عاطفی میترسند، تجارب نا موفق اطرافیان در ازدواج را دیدهاند به تعهد در هر زمینهای از جمله ازدواج ورود نمیکنند چراکه نسبت به پیمان بستن و تعهد ترس دارند.
وی با اشاره به نقش "دلبستگی پیوند هیجانی" افراد با مادر خود هنگام کودکی در مسئولیت پذیری آنها در زندگی زناشویی، تصریح کرد: دلبستگی در سه گروه ایمن، اجتنابی، اضطرابی دوسوگرا طبقه بندی میشود.
به گفته این روانشناس، افرادی با دلبستگی ایمن حس مثبتی نسبت به خود و دیگران دارند، اعتماد به نفس بالا و گرایش به دیدگاه مثبت نسبت به خود و همسر خود دارند. همچنین با تعلق و احساس استقلال راحت هستند که در نتیجه وفاداری و تعهد و مسئولیت پذیری بالایی در ازدواج خواهند داشت.
وی همچنین درباره سطح دلبستگی اضطرابی دوسوگرا گفت: چنین افرادی گرایش کمتری به داشتن دیدگاه مثبت درباره خود دارند، نسبت به ارزشهای خود به عنوان همسر مشکوک هستند و خود را برای فقدان پاسخگویی به همسر سرزنش میکنند.
انزانی همچنین این را هم گفت که افراد با سبک دلبستگی اجتماعی نیز با توجه به خصوصیات یاد شده کمترین تعهد به رابطه زناشویی را دارند. از این رو می توان گفت هرچه تعهد زناشویی بالاتر باشد و سبک دلبستگی فرد با مادر خود در کودکی ایمنتر باشد رضایت زندگی زناشویی نیز بیشتر میشود.
این روانشناس افزود: از مهمترین وظایف ارتباطی زوجین در ازدواج تعهدات آنها است که در ایجاد ثبات زندگی مشترک نقش اساسی دارد. امروز افزایش طلاق، گسترش خانوادههای تک والد، شروع روابط فرا زناشویی افراد متاهل، شیوع خشونتهای خانگی، افزایش زنان خود سرپرست و ... اغلب به عنوان شاخص کاهش تعهد ازدواج تفسیر شده است.
وی معتقد است که امروزه در روابط انسانی مدرن نوعی بلاتکلیفی وجود دارد که وعده تعهد در بلند مدت را پوچ و بیمعنی میکند. جامعه فردگرایانه مدرن تعهدات بلند مدت را امری کمیاب میداند و از جمله مشکلات زوجین فقدان تعهدی است که میتواند ضامن پایبندی طرفین به نظام خانواده باشد.
این روانشناس گفت: مطابق با پژوهشها افراد پس از ازدواج شادتر و از نظر جسمی و روانی سلامتتر هستند. این در حالی است که رضایت زناشویی به سادگی بدست نمیآید و در طول زمان کاهش پیدا میکند. از جمله عوامل رضایتمندی زناشویی تعهد زناشویی است که فرد در آن دیدگاه بلند مدتی نسبت به ازدواج خود دارد، برای حفظ همبستگی با همسر قدم بر میدارد.
به گفته انزانی، میتوان تعهد را به سه قسم "تعهد به همسر"، "تعهد به ازدواج یا تعهد اخلاقی" و " تعهد اجباری" تقسیم کرد. تعهد نسبت به همسر بر اساس تمایل به ماندن در رابطه تعریف میشود، به صورتی که فرد سطح بالایی از عشق و شادی را در رابطه خود احساس میکند.
وی درباره تعهد به ازدواج و تعهد اجباری گفت: تعهد به ازدواج نیز مرتبط با تعهدات اجتماعی و مذهبی و پیمانهای مرتبط با مسئولیت است و تعهد اجباری بر اساس احساس به دام افتادگی در یک رابطه به دلیل هزینهها و مشکلات موجود در فسخ پیوند تعریف میشود.
این روانشناس همچنین این را هم گفت که افراد دارای تعهدات زناشویی بالا برای بهبود رضایت یک رابطه تلاش میکنند، کمتر به فرصتهای جایگزین فکر میکنند وخواهان تداوم رابطه هستند. آنها به سمت رابطه و همسر خود کشش دارند و هویتی در رابطه با ازدواج خود پیدا کردهاند.
وی تعهد، جاذبه و تفاهم را سه رکن اصلی یک ازدواج موفق دانست و ادامه داد: تعهد قویترین عامل پیش بینی کننده ثبات زناشویی است، خانواده متعهد خود را وقف آسایش اعضا خانواده میکنند و نسبت به یکدیگر انعطاف پذیر هستند.
انزانی همچنین سه مولفه صمیمیت، شور و شوق و تعهد را در مدل سه وجهی عشق استرنبرگ _روانشناس آمریکایی_ به عنوان سه مولفه اصلی یک رابطه ایمن نام برد و ادامه داد: مطابق با پژوهشها رابطه مثبتی میان دینداری و تعهدات زناشویی وجود دارد و هرچقدر تحصیلات زوجین بیشتر باشد رضایت و تعهد در رابطه بیشتر است. همچنین وظیفه شناسی، مسئولیت پذیری، دینداری و هوش اخلاقی به معنای نحوه تشخیص امور درست و غلط از سوی فرد، عامل مهم تعهد و رضایتمندی زناشویی است.
این روانشناس همچنین این را هم گفت که هوش اخلاقی دارای ابعاد درستکاری، مسئولیت پذیری، دلسوزی و بخشش است.مسئولیت پذیری به معنای قابلیت پذیرش، پاسخگویی یا بر عهده گرفتن کاری که از فرد درخواست میشود و او قدرت رد کردن یا پذیرفتن آن کار را دارد. مسئولیت پذیری باعث میشود افراد انگیزه بیشتری جهت دستیابی به اهداف خود پیدا کنند و تحمل و سازگاری آنها در زندگی افزایش پیدا کند.
به گفته این روانشناس، افزایش زنان شاغل و تحصیلکرده، افزایش فردگرایی در جامعه، افزایش روابط بدون مسئولیت و تعهد دائم، عوامل اقتصادی و... را از جمله عوامل کاهش ازدواج و عدم مسئولیت پذیری و تعهد افراد با ازدواج کردن دانست و گفت: برای اینکه تعهد زوجین نسبت به یکدیگر افزایش یابدباید باورهای مذهبی مشترک آنها افزایش یابد، مهارتهای ارتباطی خوبی داشته باشند و با حمایت و هدفمندی زندگی مشترک خوبی داسته باشند.
وی در پایان توصیه کرد که افراد با یادگیری مهارتهای ارتباطی و مشخص کردن اهدف خود در زندگی و کمک گرفتن از مشاوران و روانشناسان به سوی ازدواج پایدار قدم بردارند.