1131323 732

در بعضی سال‌ها آن‌قدر اتفاقات بزرگ رخ می‌دهد که فصل تازه‌ای از تاریخ رقم می‌خورد. سال ۱۷۸۹ با انقلاب فرانسه در یادها مانده است. ۱۹۴۵ با پایان جنگ جهانی دوم و ۱۸۸۹ با فروپاشی شوروی. ۲۰۲۰ هم احتمالاً از این دست سال‌هاست. سالی که در آن همه‌گیری کرونا جهان را درنوردید و زندگی همۀ انسان‌ها را با شرایطی روبه‌رو کرد که پیش از آن فکرش را هم نمی‌کردند. مورخی آمریکایی از خود پرسیده است دربارۀ امسال در کتاب‌های درسی تاریخ چه خواهند نوشت؟

به گزارش عصرایران به نقل از ترجمان علوم انسانی، جیمز وست دیویدسون در آتلانتیک نوشت:

تاریخ هرگز به پایان نمی‌رسد اما کتاب‌درسی‌های تاریخ بالاخره باید پایانی داشته باشند. با سررسیدن ضرب‌العجلِ‌ چاپ‌های جدید، همۀ نویسندگان کتاب‌های درسی ناگزیر باید توقف کنند. فصل آخر همیشه به شکلی بلاتکلیف پایان می‌یابد: ناتمام و مبهم. به‌عنوان نویسندۀ چندین کتاب درسی، خود من بارها این موضوع را تجربه‌ کرده‌ام.

حالا دیگر واضح است که همۀ ما در یک نقطۀ عطف بزرگ تاریخی زندگی می‌کنیم که تا سال‌ها درباره‌اش مطالعه خواهند کرد.

نویسندگان کتاب‌درسی‌های آینده دربارۀ سال ۲۰۲۰ فصلی خواهند نوشت، بازنویسی‌اش خواهند کرد و با هر چاپ جدید کمی ویرایش خواهد شد. آنچه در ادامه می‌خوانید، به معنای دقیق کلمه، پیش‌نویس اولیۀ تاریخ است: چیزی است که اگر همین حالا داشتم فصل آخر یک کتاب تاریخ دبیرستان را تألیف می‌کردم، ممکن بود بنویسم.

سال ۲۰۲۰ – در اهمیتِ زندگی و نفس‌کشیدن

هر طور حساب کنیم، سه سال اول حکومت ترامپ پرآشوب بود. رابرت مولر، مشاور سابق دادستان، در محکوم کردن چندین نفر از نزدیکان ترامپ به جرم رشوه‌دادن به شاهدان، اختلاس بانکی و دروغ‌گفتن به کنگره و اف‌بی‌آی موفق بود (رئیس‌جمهور این اقدامات را به طعنه «شکار ساحره» خواند).

تماس تلفنی بحث‌برانگیز دونالد ترامپ با رئیس‌جمهور اوکراین، اکثریت دموکرات مجلس نمایندگان را برآن‌ داشت که او را استیضاح کنند. گرچه محکوم‌کردن او در سنای تحت کنترل جمهوری‌خواهان موفقیت‌آمیز نبود (رجوع کنید به فصل ۳۴) استیضاح یک رئیس‌جمهور پیش از این در تاریخ آمریکا تنها دو بار اتفاق افتاده و هیچ‌کدام نیز به محکومیت منجر نشده‌ است.

با‌این‌حال، همۀ این جنجال‌ها و خیلی‌ چیزهای دیگر به زودی زیر سایۀ حوادثی رفتند که در نیمۀ اول سال ۲۰۲۰ پدیدار شد. در فاصلۀ چند ماه، کشور خود را در کوران دو بحران دید که دلایل زمینه‌ایِ آن‌ها سلامت، ثروت و شاید اصل موجودیت ایالات متحده به‌عنوان یک جمهوری دموکراتیک را تهدید کرد.

در ابتدا خطر دور به نظر می‌رسید. در آخرین روز سال ۲۰۱۹ مقامات چینی در ووهان اعلام کردند که پزشکان در حال درمان عفونت ریۀ ده‌ها بیمار هستند که به ویروسی ناشناخته آلوده شده‌اند.

اولین مرگ دو هفته بعد گزارش شد. مردی شصت‌ویک‌ ساله. در آن زمان سرخط خبرها در آمریکا بیشتر بر روی آتش‌سوزی‌های بزرگ طبیعی در استرالیا می‌چرخید. این آتش‌سوزی‌ها به طور تخمینی یک میلیارد حیوان و چند ده انسان را کشت و هزاران استرالیایی را مجبور کرد تا برای حفظ جانشان از حرارت و دود و شعله فرار کنند.

در پایان ژانویه، مقامات چینی کل شهر ووهان را قرنطینه کردند و سازمان بهداشت جهانی «وضعیت اضطرار سلامت عمومی در سطح بین‌المللی» اعلام کرد. عامل بیماری‌ای که دانشمندان آن را کووید-۱۹ نامیدند، نسخۀ جدیدی از کروناویروس بود. متخصصان سلامت درخواست اقدامات عاجل داشتند. باید از مردم تست گرفته‌ می‌شد تا میزان انتشار ویروس مشخص شود.

مردم باید «در خانه پناه می‌گرفتند» (در اصل یعنی ماندن در خانه تا جایی که برای یک انسان ممکن است) تا جلوی انتشار ویروس را بگیرند. یکی از مخاطراتِ ویژه آن بود که افرادی که هیچ علامتی از بیماری نداشتند نیز ممکن بود عفونت را گسترش دهند.

کووید-۱۹ می‌توانست برای سالمندان یا کسانی که بیماری‌های زمینه‌ای داشتند، مهلک باشد. بیشتر مردم فقط علایم ملایمی مثل تب یا سرفه را تجربه کردند یا اصلاً علامتی نداشتند. اما دیگر افراد با ریه‌هایی که از مایع پر شده بود، برای زنده ماندن دست و پا می‌زدند. با گذشت زمان، پزشکان کشف کردند که عفونت کروناویروس ممکن است به مشکلاتی مانند نارسایی کلیه و سکته مغزی یا قلبی نیز منجر شود.

در پایان ژانویه، دانشمندان و بعضی از مسئولان رده‌بالای حکومت ترامپ، دریافتند که این بیماری جدید بسیار جدی‌تر از آنفلوانزاهای معمولی است. آن‌ها به طور خصوصی به رئیس‌جمهور هشدار دادند که کووید-۱۹ می‌تواند به یک «همه‌گیری تمام‌عیار» تبدیل شود که در سراسر کرۀ زمین پخش شده و جان میلیون‌ها آمریکایی را به خطر بیندازد.

بااین‌حال رئیس‌جمهور ترامپ خطر را دستِ کم می‌گرفت و تأکید می‌کرد که: «ما بیماری را به طور کامل تحت کنترل داریم» او سفر به آمریکا از مبدأ چین را محدود کرد، اما تا آن موقع کووید-۱۹ تا اروپا گسترش یافته بود و از آن‌جا در راه آمریکا بود.

ویروس مناطق مختلفی از کشور را شدیداً درگیر کرد. مناطقی از جمله ایالت واشنگتن، کالیفرنیا و آریزونا. خاصه شهر نیویورک که دورۀ وخیمی از شیوع بیماری را تجربه کرد.

در ماه آوریل، بیمارستان‌های شهر لبریز از بیمار بود. یک مرد، ابتلایش به بیماری را این‌گونه توصیف کرد: «راه‌رفتن نفسم را می‌بُرَد. فقط نفس‌نفس می‌زدم. حس می‌کردم دارم خفه می‌شوم». پزشکان، پرستاران و کارکنان پیراپزشکی، شبانه‌روز کار می کردند، و با پوشیدن گان و زدن ماسک و عینک محافظ سعی می‌کردند خودشان مبتلا نشوند.

به دلیل ناتوانی بیمارستان‌ها و دولت در تأمین لوازم موردنیاز، بعضی از کارکنان سلامت مجبور شدند بدون محافظت کامل به مراقبت از بیماران بپردازند. هزاران‌هزار دستگاه ونتیلاتور (دستگاهی که از طریق لوله‌ای که وارد گلوی بیمار می‌شود به او اکسیژن‌رسانی می‌کند) مورد نیاز بود. در پایان ماه مه، بیش از صدهزار آمریکایی در اثر این بیماری جان سپردند.

مبارزه با کووید-۱۹ دشواری‌هایی اقتصادی به همراه داشت. با ماندن مردم در خانه‌ها، کسب‌و‌کارها و خدمات عمومی کوچک و بزرگ ناگزیر به تعطیلی کشانده شدند. مدارس جزء اولین سازمان‌هایی بودند که با فرستادن دانش‌آموزان به خانه، به بحران واکنش نشان دادند. سپس رستوران‌ها، سالن‌های زیبایی و باشگاه‌ها تعطیل شدند. همین‌طور سینماها، اماکن ورزشی و استادیوم‌ها. کنگره با تصویب چندین لایحه، بودجه‌ای ۳ تریلیون دلاری برای جلوگیری از فروپاشی اقتصاد آماده کرد. بسیاری از آمریکایی‌ها تا هزار و دویست دلار کمک بلاعوض دریافت کردند و کسب‌و‌کارهای کوچک می‌توانستند درخواست استقراض یا وام‌های بدون‌بازپرداخت کنند تا بتوانند کارکنانشان را سر کار نگه دارند.

با این همه، میلیون‌ها آمریکایی برای خرید مواد غذایی یا پرداخت اجاره‌بها، پولی در بساط نداشتند. هزاران خودرو در مراکز پخش غذای مجانی صف کشیدند. در انتهای ماه مه، تقریباً یک‌پنجم کارکنان کشور بیکار شده بودند یا پاره‌وقت کار می‌کردند. همه‌گیری باعث بزرگترین سقوط اقتصادی از زمان رکود بزرگ شده بود.

دانشمندان برای تولید واکسن اضافه‌کاری می‌کردند، اما حداقل تا یک سال تولید هیچ واکسنی مورد انتظار نبود. همزمان آمریکایی‌ها دربارۀ این‌که بهترین نحوۀ مواجهه با این شرایط چیست دو دسته شدند.

متخصصان سلامت تأکید داشتند که مردم باید تا زمان کاهش تعداد مبتلایان به ماندن در خانه ها ادامه دهند. آن‌ها قویاً زدن ماسک در محیط‌های عمومی را توصیه می‌کردند. رئیس‌جمهور ترامپ و متحدانش می‌خواستند هر چه زودتر اقتصاد را مجدداً راه بیندازند، حتی اگر چنین کاری خطر گسترش بیشتر عفونت را به همراه داشته باشد. ترامپ از زدن ماسک در محیط‌های عمومی خودداری می‌کرد.

در روز یادبود سال ۲۰۲۰، که آغاز غیررسمی فصل تابستان به حساب می‌آید، دومین رویداد غیرمنتظره کشور را تکان داد. رویدادی که اتفاقاً آن هم با مرگ شخصی همراه بود که نمی‌توانست نفس بکشد.

جورج فلوید مرد سیاه‌پوست چهل‌وشش ساله‌ای بود که در شهر مینیاپولیس ایالت مینه‌سوتا زندگی می‌کرد. به قول یکی از دوستانش یک «غول مهربانِ» با دو متر قد که «کمدینی ذاتی» بود.

یک مأمور پلیس بعد از دستگیری و دستبند‌زدن و روی زمین خواباندنِ فلوید، زانوی خود را تقریباً نُه دقیقه روی گردن فلوید گذاشت و همانجا نگه داشت، و با این کار فلوید را به قتل رساند. سه مأمور دیگر در کنار او ایستاده بودند. افراد حاضر در صحنه تقریباً از همۀ ماجرا فیلم گرفتند. عبارت «نمی‌توانم نفس بکشم» مرتباً در بین حرف‌های فلوید تکرار می‌شد.

عصر فردا، معترضان در مینیاپولیس دست به راهپیمایی اعتراضی زدند. طی چند روز، دامنۀ اعتراضات به شهرهای بزرگ سراسر کشور از جمله ممفیس، لس‌آنجلس، سنت‌لوییس، آتلانتا و نیویورک کشیده شد. تظاهرکنندگان ماسک زده‌ بودند و به یکدیگر ضدعفونی‌کنندۀ دست می‌دادند تا به این ترتیب حتی در تجمعات بزرگ، از کروناویروس در امان بمانند.

در حالی‌که بیشتر معترضان، صلح‌آمیز عمل می‌کردند، بعضی از آن‌ها به خودروهای پلیس و فروشگاه‌ها آسیب زدند. مأموران پلیس وارد میدان شدند و بیشترشان با خشونت تمام واکنش نشان دادند. از گلوله‌های لاستیکی، گاز اشک‌آور، باتوم استفاده می‌کردند و آن‌ها در زاویه‌های بسته جمع می‌کردند تا به صورتِ دسته‌جمعی دستگیرشان کنند.

تظاهرکنندگان فقط از مرگ فلوید عصبانی نبودند؛ آن‌ها از این خشمگین بودند که فلوید فقط یکی از سیاه‌پوستانِ بسیاری است که طی این سال‌ها به دستِ پلیس کشته شده‌اند. این الگو بحران دوم را نشان می‌داد: معضلِ نژادپرستی سیستماتیک. تبعیضی که نه فقط مربوط به رفتار چند مأمورِ بدذات، بلکه جزئی از ساختار نظام پلیس در آمریکا بود. به همین دلیل معترضان خواستار اصلاح یا حتی براندازی کل سیستم پلیس آمریکا بودند.

هنگامی که جمع بزرگی از تظاهرکنندگان اطراف کاخ سفید در واشنگتن را احاطه کرده بودند، مأموران سرویس مخفی رئیس‌جمهور ترامپ را به پناهگاهی زیرزمینی هدایت کردند. ترامپ که نگران بود ضعیف به نظر بیاید و مصمم بود که بر اوضاع «مسلط» شود، چند روز بعد در سخنرانی‌اش گفت: «من رئیس‌جمهور نظم و قانون شما هستم». همزمان با این سخنرانی، به واحدهای پلیس و گارد ملی واشنگتن‌ دی‌سی دستور داده شد معترضان را با وجود مسالمت‌آمیز بودن اعتراضشان از منطقۀ روبروی کاخ سفید تخلیه کنند تا رئیس‌جمهور بتواند تا کلیسایی در آن نزدیکی قدم بزند و انجیل به دست عکس بیندازد. ژنرال جیمز ماتیس، وزیر دفاع سابق ترامپ، در تقبیح رفتار تفرقه‌انگیزِ ترامپ به دیگر فرماندهان نظامی‌ای ملحق شد که معتقد بودند ترامپ از نیروهای نظامی استفاده می‌کند تا شهروندان را کنترل کند و به دودستگی‌ها دامن بزند.

طی دو هفتۀ پس از این ماجرا، اعتراضات بزرگ و بزرگ‌تر شد. صدها هزار نفر از مردم در بیش از دوهزار شهر بزرگ و کوچک به خیابان‌ها آمدند. نکتۀ احتمالاً حیرت‌آورتر اینکه تظاهرات مشابهی در سراسر دنیا گسترش یافت (از فرانسه، سوئد و بریتانیا تا آلمان و کنیا و استرالیا) یک معترض استرالیایی معتقد بود: «در طول عمرم هرگز ندیده بودم در یک اعتراض این‌همه مردم این میزان از احساسات را از خود بروز بدهند». و یک تظاهرکنندۀ اهل دنور نیز چنین اظهار نظر کرد: «من می‌خواهم و نیاز دارم که این‌جا باشم».

همگان اهمیت همه‌گیری کروناویروس و اعتراضات برای عدالت نژادی را عمیقاً درک می‌کردند. چرا که هر دوی این موضوعات «اضطراری» به نظر می‌رسیدند. مسئله‌هایی بر سر مرگ و زندگی. تظاهرکنندگان با شعار «نمی‌توانم نفس بکشم» ناله‌های جورج فلوید را طنین‌انداز می‌کردند. کووید-۱۹ نیز جلوی نفس‌کشیدن را می‌گرفت. اگرچه سال ۲۰۲۰ نقطۀ شکست نظام سلامت عمومی آمریکا و نژادپرستی نهادینه‌شده در کشور بود، بااین‌حال، ایجاد شدن این دو بحران لااقل دهه‌ها به طول انجامیده بود. اگر نگوییم بیشتر از آن.

از آن‌جایی که بیماری‌هایی که منشأ حیوانی داشتند فرصت‌های جدیدی برای آلوده‌کردن انسان‌ها ‌پیدا کرده بودند، خطر همه‌گیری ویروسی در طول قرن بیست‌و‌یکم بارها رخ نمود. یکی از موارد شیوع قبلی کروناویروس در سال ۲۰۰۳ به شکل یک بیماری با نام سارس (سندرم تنفسی حاد شدید) رخ داد. شیوع هیچ‌کدام از این ویروس‌ها به گستردگی آن‌چه بعدها با ویروس کووید-۱۹ اتفاق افتاد، نبود. اما با ظهور هر نسخۀ جدید از ویروس، دانشمندان هشدار می‌دادند که تا ظهور یک همه‌گیری جدی‌تر فقط زمان لازم است. ویروس ابولا در سال ۲۰۱۴، رئیس‌جمهور وقت، باراک اوباما، را بر آن داشت کارگروه عملیاتی ابولا و همچنین یک صندوق اضطراری ایجاد کند که برای آمادگی در برابر همه‌گیری‌های بعدی طراحی شده بود. دولت ترامپ تیم تأمینِ امنیتِ سلامت جهانی را در سال ۲۰۱۸ منحل کرد.

جورج فلوید را در نظر بگیرید. او آخرین نفر از صف طولانی آمریکایی‌های سیاه‌پوستی بود که به دست حکومت آمریکا کشته شده‌اند. علاوه بر کشتار سیاه‌پوستان به دستِ پلیس که کاملاً رایج است، دوران برده‌داری، بازسازی و دهه‌ها جداسازی نژادی، نمونه‌های بی‌شماری از خشونت مرگبار بر علیه سیاه‌پوستان را در طول حیات ایالات متحده ایجاد کرده است.

در نیمۀ اول سال ۲۰۲۰ دو مورد دیگر از این گونه وقایع توجه کشور را به خود جلب کرد. در ماه فوریه، در شهر گلین‌کانتی ایالت جورجیا، یک پلیس بازنشسته و پسرش، احمد آربری را تعقیب و به او شلیک کردند. در لوییزویل ایالت کنتاکی بریانا تایلر، تکنسین فوریت های پزشکی، در هجوم پلیس به خانه‌اش در ماه مارس کشته شد.

در مینیاپولیس، زادگاه فلوید، مطالعه‌ای از نیویورک‌تایمز در سال ۲۰۲۰ نشان داد که سیاه‌پوستان تنها ۱۹درصد جمعیت شهر را تشکیل می‌دهند، اما ۵۸درصد مواردی که در آن پلیس به زور متوسل می شود را متحمل می‌شوند. راهپیمایی‌های جدید به ده‌ها نمونۀ دیگر از بدرفتاری پلیس با معترضان انجامید که گوشی‌های همراه آن‌ها را ضبط کردند. حتی علی‌رغم اینکه تعدادی از مأموران پلیس در این راهپیمایی‌ها به معترضان ملحق شدند و همراه آن‌ها برای دعاکردن زانو زدند.

مثلِ دو موج که از دو جهت مختلف سر می‌رسند تا ساحل را در هم بکوبند، نژادپرستی و کووید-۱۹ هر کدام اثر دیگری را تشدید می‌کرد. به دلایل مختلفی که می‌شود به نژادپرستی ساختاری ربطشان داد، کووید-۱۹ در میان سیاه‌پوستان سه برابر بیشتر از سفیدپوستان قربانی می‌گرفت.

به‌عنوان نمونه ویروس در محیط‌های زندگی پرازدحام آسان‌تر منتقل می‌شد. این همان شکلی از سکونت است که تبعیض نژادی بسیاری از سیاه‌پوستان را مجبور به انتخاب آن کرده است. ازدحام بیش از حد، بیکاری، فقر و فشار ناشی از تبعیض، همگی باعث می‌شد که سیاه‌پوستان، در مقایسه با سفیدپوستان، در جامعۀ آمریکا وضع سلامت نامناسب‌تری داشته باشند که این، به خودی خود، سیاه‌پوستان را بیشتر در معرض خطر کووید-۱۹ قرار می‌داد.

با وجود همۀ این ملاحظات، باز هم رعایت‌کردن فاصلۀ اجتماعی برای کسانی که در جست‌وجوی دنیای بهتر راهپیمایی می‌کردند، دشوار بود؛ حتی وقتی که از گاز اشک‌آور به سرفه نیفتاده بودند. بسیاری از مأموران پلیس در جریان اعتراضات ماسک نمی‌زدند که این موضوع باعث افزایش خطر انتقال ویروس می‌شد. بااین‌همه، معترضان خطر را به جان خریدند و بسیاری از متخصصان سلامت نیز در نامه‌ای سرگشاده از آن‌ها حمایت کردند. آن نامه «مقابله با نژادپرستی را به‌منزلۀ امری حیاتی برای سلامت عمومی و به‌تبع آن مقابله با همه‌گیری» دارای اولویت دانسته بود.

کالبدشکافی نشان داد که جورج فلوید با وجود آنکه علامتی نداشت، هنگام مرگ به کووید-۱۹ آلوده بوده است، و این نشانه‌ای آیرونیک بود از میزان ارتباط این دو بحران به یکدیگر.

این بحران‌های دوقلوی زندگی و تنفس، قرار بود چطور حل و فصل شوند؟ دانشمندان از این می‌ترسیدند که با راهپیمایی‌های معترضان و بازگشایی رستوران‌ها و فروشگاه‌ها، تعداد مبتلایان به کووید-۱۹ و همچنین تعداد مرگ و میر دوباره اوج بگیرد. اقتصاددانان هشدار دادند که با اتمام برنامه حمایتی دولت در میانۀ تابستان دشواری‌های اقتصادی تشدید خواهد شد.

فعالان محیط زیست نگران این بودند که فجایع طبیعی که گرمایش زمین تشدیدشان می‌کرد، بحران‌های دیگری را هم به این ملغمه بیفزایند. فصل تندبادها و درنتیجه فصل آتش‌سوزی‌های طبیعی زودتر از موعد شروع شده بود. یکی از دانشمندان اقلیم‌شناس این سؤال را مطرح کرد که «در یک همه‌گیری چگونه با آتش‌سوزی طبیعی مقابله می‌کنید؟» او فهمیده بود که کووید-۱۹ در میان آتش‌نشانانی که نزدیک به هم روی زمین کار می‌کنند سریع‌تر منتشر می‌شود. همین‌طور درون پناهگاه‌های اضطراری پرازدحامی که برای کسانی که از آتش گریخته‌اند فراهم می‌شود.

آیا نظام سیاسی کشور می‌توانست از این فشارها جان سالم به در ببرد؟ سال انتخابات بود و معلوم نبود نتیجه چه خواهد شد. آیا مقاومت رئیس‌جمهور ترامپ در توجه به همه‌گیری و ضدیت او با معترضان برایش به قیمت انتخاب‌نشدن برای بار دوم تمام می‌شد؟ آیا تهدید کووید-۱۹ رأی دادن را سخت‌تر می‌کرد یا علی‌رغم خطرات، شهروندان بیشتری را پای صندوق‌ها می‌کشاند؟

تاریخ با سرعت پیش‌بینی‌ناپذیر خود پیش می رود. آیا آمریکایی‌ها به زودی متحیر می‌شدند از این‌که در مقایسه با وقایع نیمۀ دوم ۲۰۲۰، چقدر رویدادهای نیمۀ اول زودگذر بوده‌اند؟ آیا جوامع دموکراتیک، چه در داخل و چه خارج از ایالات متحده، جان به در می‌بردند؟ اگر پاسخ مثبت بود به چه شکل؟

آنچه که قرار بود پیش بیاید به هر شکل که بود، قطعاً واکنش‌هایی جهانی در پی داشت. همه گیری و اعتراضات، هر دو، جهان را با سرعت قابل‌توجهی درنوردیدند. در قرن بیست‌ویکم، رسانه‌های اجتماعی، سفر و تجارت بین‌المللی، به دنیا وحدتی بخشیده بود که هرگز پیش از آن وجود نداشت. حالا تهدیدات مرگ‌بار برای بشر و محیط‌زیست، آن جهان را به مخاطره انداخته بود.

پی‌نوشت‌ها:
• این مطلب را جیمز وست دیویدسون نوشته است و در تاریخ ۹ جولای ۲۰۲۰ با عنوان «How a History Textbook Would Describe 2020 So Far» در وب‌سایت آتلانتیک منتشر شده است. وب‌سایت ترجمان آن را در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۳۹۹ با عنوان «کتاب‌های تاریخ سال ۲۰۲۰ را چگونه توصیف خواهند کرد؟» و ترجمهٔ یاسین کیانی منتشر کرده است.
•• جیمز وست دیویدسون (James West Davidson) مورخ سرشناس آمریکایی است که چند کتاب درسی پرخواننده تألیف کرده است. تاریخی کوتاه از ایالات متحده (A Little History of the United States) و پس از فکت: هنر اکتشافات تاریخی (After the Fact: The Art of Historical Detection) از جمله آثار اوست.