یک روانشناس معتقد است باید هر فرد راهکارهای مقابله ای در برابر فشارهای روانی ناشی از بحران کرونا در سطح فردی انجام دهد تا دچار اختلالات خلقی مانند اضطراب، استرس، افسردگی و وسواس نشود.

کرونا چطور ما را مضطرب و افسرده کرد؟

امید سلیمی بنی: یک مشاور خانواده، روانشناس و استاد دانشگاه معتقد است کرونا فشار روانی زیادی را به خانواده ها تحمیل کرده است و باید با عبور از دوره بحران کرونا، شرایط را به لحاظ روانی عادی سازی کرد.

دکتر سمیه آقامحمدی، معتقد است وجود «ابهام» در آینده افراد پس از کرونا یا ماندگاری این بیماری در جامعه، عاملی است که بسیاری از افراد را آزار می دهد. اضطراب، استرس و افسردگی اختلالات خلقی شایع در دوران کرونا هستند که باید درباره هر یک از آنها، اقدامات خاصی را انجام داد تا کاهش یابد.

بیشتر بخوانید: 

برای آنها که اضطراب ابتلا به کرونا دارند!

افسردگی شدید و دوره ای چیست؟

این روانشناس در گفتگویی که با خبرآنلاین داشت درباره خطر به وجود آمدن نسل وسواسی در آینده هم هشدار داد.
در دوره کرونا، اتفاقات جدیدی برای اقتصاد و جامعه و حتی سیاست افتاده است. ولی در جنبه فردی ما شرایط متفاوتی را تجربه می کنیم که نقطه اصلی آن، رعایت بهداشت حتی برای کسانی است که چندان به بهداشت مقید نبوده اند. همچنین شرایط تازه ای پیش آمده که به نظر می رسد جامعه دچار اضطراب و افسردگی ناشی از کرونا شده است. به لحاظ علمی چه اتفاقی در جامعه افتاده؟

قطعا اتفاقی که در موضوع کرونا افتاده از چندین جنبه در حوزه روانشناسی قابل بررسی است. در حوزه روانشناسی بالینی و اجتماعی و خانواده می توان این موضوع را بیان و تشریح کرد. در حوزه روانشناسی بالینی «تکلیف جدید» پراسترس مقابل ما قرار گرفته است. یعنی باید یک سری کارها را انجام دهیم که قبلا این کارهاذ وجود نداشته است. قبلا وقتی از خانه بیرون می رفتیم دستمان را هر جا می زدیم، روابط بین افراد روابط راحتی بود. خرید و قدم زدن آسان بود. ولی حالا تکالیف جدید، استرس مضاعف ایجاد کرده است. اولین مسئله برای مردم، تکلیف جدید است که برای ما هم زیاد روشن نیست این تکالیف واقعا چیست. این از جنبه وظایف جدید است.

دومین مسئله «ابهام» است، ما همه ابهام درباره آینده مان در دوران کرونایی داریم. هم آینده خود فرد و هم کل دنیا و جامعه انسانی برای ما مبهم است. ابهام درباره آینده در روانشناسی، خیلی مسئله جدی است و برخی افراد تحمل ابهام را ندارند و از لحاظ روانی آسیب دیده می شوند. این که مدام می پرسند قرار است چه اتفاقی بیفتد. مثلا اگر به یاد داشته باشید همه در اسفندماه می ترسیدیم و ابهام داشتیم تا اردیبهشت زنده هستیم یا نه. این که به صورت کلی زندگی چه تغییری خواهد کرد برای ما مبهم است.

سومین مسئله که ما را اذیت می کند در حوزه روانشناسی اجتماعی است. در روابط بین فردی ما تغییرات زیادی داریم. وقتی می گوییم مادری فرزندش را بغل می کند در بدن مادر و فرزند هورمون آرامش بخش اکسی توسین ترشح می شود. الان به ما گفته اند باید روابط بین فردی بسیار محدود شود. حتی در روابط درون خانواده و حتی روابط اجتماعی بین دوستان هم محدود شده است. مهمانی، دانشگاه، مدرسه و جمع همکاران محدود شده است و مردم را به سمت اختلالات روان پزشکی برده است.