فرزین پورمحبی
از زمان قیصر و فرمون تکلیف غیور مرد ایرانی با ناموسش روشن بود... او بدنیا میآمد تا آن کسی را که به ناموسش نگاه چپ انداخته، چپهاش کند و یا در این راه خودش را به نفله کند و یا دست آخر هم؛ اگر هیچکدامشان مقدور نشد، ناموسش را جرواجر کند!
مهم این بود که برای نشان دادن اهمیت موضوع خونی ریخته شود تا بقیه، حساب کار دستشان بیاید! اما در طول تاریخ 3 هزارساله تمدن ایران زمین؛ تا بوده از این قتلهای ناموسی بوده اما با این وجود؛ حساب کار برای رضای خدا هم دست هیچ کسی نیامده که نیامده! باید دید کجای کار میلنگد!
جالب اینکه بدانید مرد ایرانی برای این کشت و کشتار نیازی به دلیل و مدرک هم ندارد چون همنوع خودش را میشناسد او با این استدلال قاطع که اگر خود من هم؛ جای آن شخص خاطی بودم نسبت به ناموس بقیه همین کار را میکردم؛ همچون «فرمون» یه سمت گنجه رفته و تیزیاش را درمیآورد(یا داس و چکش را از جایی دیگر؛ بستگی به امکانات موجود دارد) و یکراست به سراغ حفظ آبرویش میرود!
چون یکی از مهمترین و ظاهرا راحتترین راههای اثبات غیرت و مردانگی همین است! نکته جالب ماجرا هم اینجاست که همین مرد غیرتی، خودش به ناموس بقیه بشدت چشم دارد و این دور و تسلسل قرنهاست که تکرار میشود! اگر مردها به ناموس سایرین هم به چشم ناموس خودشان نگاه می کردند موضوع هیزی و تیزی و خون و خونریزی به کل حل میشد و در سال 500 قتل ناموسی علم نمیشد! اما گویا مرد ایرانی بجای درس عبرت گرفتن؛ فقط دو کار بلد است: جمع کردن ناموس خودش و یکی کردن ناموس بقیه! بگذریم... در انتها بعنوان جمعبندی باید گفت:
غیور مردان ما در مواقع احساسی مخ خانمها را با زبان میزنند و در سایر مواقع با داس و چکش!
و یک توصیه ....
دیدن فیلم قیصر . لاتاری را برای افراد بالای 18 سال ممنوع کنید و برایشان خانه پدری پخش کنید! داس و چکش و چاقو را هم از دسترس بزرگسالان دور کنید چون خطراتی که بزرگسالان با اشیای تیز بهم میزنند خیلی بیشتر از کودکان است؛ بزرگترها فعلا فقط دستشان را توی چرخ گوشت نمیکنند؛ البته فقط فعلا ....