در الگوی حکمرانی باید در کنار دولت، حوزههای عمومی و نهادهای مدنی و بخش خصوصی، نقش خانوادهها را نیز در تدبیر امور افزود.
به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر چکیده مقالهای از محمد منصورنژاد استاد دانشگاه و پژوهشگر درباره آزمون شیوههای حکمرانی در فضای کرونایی است که در ادامه از نظر شما میگذرد:
مقدمه
درد و رنج در زندگی بشر یک واقعیت است. اما روایت نامعقول از منشأ درد و رنج و شیوه مواجهه با آن، در سطح فردی، گروهی و جمعی (ملی) میتواند مساله برانگیز باشد. یکی از خاستگاه درد و رنجها، مریضی اند. بیماریها به ویژه اگر صعب العلاج و گاه ناعلاج باشند، قطعاً در زندگی آدمیان مساله و مساله آفرین اند، و این رنج آنگاه مضاعف میگردد که بر اساس تفسیری غلط به تدبیری غلط بینجامند. وقتی بیماری فراگیر میشود، لاجرم باید حکومتها نسبت بدان ورود پیدا کنند. از آنجا که شیوه حکمرانی در جوامع مختلف و در طی قرون و اعصار همسان نیست و هر کدام از حکومتها نیز مبانی فکری و نظری خویش را دارند، از این رو شیوه حکمرانی در مقابله با بحرانها (مثلاً برای مقابله با ویروس کرونا) همسان نیست. تفاوت شیوهها این امکان را فراهم میآورد که سیاستگذاری ها مراتب از خوب تا بد بپذیرند.
ویروس کرونا نوظهور و ناشناختهتر است و این ویژگی، تأمل در بیماری کووید ۱۹ را پیچیدهتر مینماید. با اینکه از جهت بیولوژیک هنوز شناخت قابل قبولی از این ویروس وجود ندارد، اما هم کارکردها و آسیبهایش تا حد خوبی شناخته شده است و هم در اینکه درد آفرین، رنج آور و خطر زاست و حتی در شرایطی با خود تلفات انسانی همراه دارد، تردید نیست.
اصطلاح حکمرانی کلمهای عربی و متخذ از ریشه حکم میباشد. برای متوقف نشدن بیش از حد بر روی مقدمات، در ادامه تنها دیدگاه یکی از متفکران در موضوع، یعنی دکتر مهدی حائری در مهمترین کتابش در فلسفه سیاسی مورد بررسی قرار میگیرد. در کتاب «حکمت و حکومت»، «حکم» و «حکومت» در لغت «دو مصدر از فعل حَکَمَ، یَحکُمُ، حُکما و حکومه» ذکر شده است [۱] و هر دو به معنای داوریکردن، فیصلهدادن و نیز به معنای استقرار، ثبوت، اتفاق و قاطعیت در رأی آمده است. و در «اصطلاح» سیاست و علوم سیاسی، حکومت به معنی فن کشورداری، تدبیر و اندیشه در اداره و تنظیم امور داخلی و خارجی کشور، فرض شده است.
در منطق و فلسفه نیز حکم و حکومت به معنای اذعان به نسبت حکمیه در یک گزاره خبری است که همان علم تصدیقی در مقابل علم تصوری میباشد. و «حکمت» هم از این معنای «حکم» گرفته شده است. گواه راستین اینکه حکومت به معنای فن کشورداری نیز همان حکمت و علم تصدیقی به مسائل سیاسی و اقتصادی مملکت میباشد، این است که کشورداری و سیاست مدن از شاخههای حکمت و عقل عملی محسوبشده و به معنای فرماندهی و سلطنت و حاکمیت بر زیردستان نمیباشد، تا چه رسد به معنای ولایت و قیمومت.
کرونا و حکمرانی
در یک نگاه اجمالی امروزه میبینیم که هم نظام لیبرالی آمریکا (به عنوان نمونه بارز حکومتهای پولیارشی) در تدبیر پساکرونایی دچار مشکل شده است و اعتراض مردمی با خشونت پاسخ میگیرد و به همین دلیل در همین روزها عکس العمل عمومی مردمی در امریکا و برخی کشورهای دیگر روزانه گزارش میشود و هم کشور چین (به عنوان نمونه حکمرانی الیگارشی [۲]) علی رغم اینکه به کنترل موفق کرونا تظاهر میکند، اما این مدعایش مورد قبول بسیاری نیست و از این رو در مقابل اتهامات وارده، جوابیه ۱۱ هزار کلمهای مینویسد که به ۴۲ اتهام وارده بر خود پاسخ میدهد (اصل جوابیه از طریق اینترنت قابل دسترسی است) و با این همه بسیاری، مدعای چین در رعایت پروتکلهای مصوب جهانی مدیریت کرونا را نمیپذیرند و در خواست تشکیل کمیسیون بین المللی برای بررسی عملکرد چین در این زمینه را دارند، که البته این کشور هم نمیپذیرد. تکلیف کشورهای ضعیف (مثل افغانستان و تاجیکستان که اصلاً منکر ویروس کروناست و به جایش از ذات الریه گزارش میکند) که خود صد مساله دارند، در تدبیر مساله کرونا نیز مشخص است.
به نظر میرسد که در شرایط کرونایی با تجربهای که اقسام حکمرانیهای باز (دمکراتیک) و بسته (غیر دمکراتیک) در تدبیر امور از خود نشان دادند، ظاهراً موفق ترین شیوه حکمرانی از سوی کشورهایی ظاهر شد که «خانم ها» در رأس حاکمیت قرار داشته و برای خود و دیگران تصمیم گرفتند (سنگاپور، آلمان، فنلاند، دانمارک، ایسلند، تایوان، بلژیک و نیوزلند).
پیشتر «فمینیست ها» تنها جریانی بودند که به شدت منتقد این نکته بودند که چرا در سیاست، نقش «خانواده» دیده نمیشود؟ اینان بر این باور بودند که همه شیوههای موجود حکمرانی «مردسالارند» و نقش زنان را نمیبینند و برخی از فمنیست ها نتیجه میگرفتند که باید طرحی نو درانداخت و نظامی «زن سالار»، در همه حیطهها تأسیس نمود.
اگر از نگاه افراطی یاد شده صرفنظر شود، در یک نگاه معتدل، میتوان گفت که الگوی حکمرانی خوب هنوز نیاز به بازخوانی و تکمله به نحو زیر دارد. باید در کنار دولت، حوزههای عمومی و نهادهای مدنی و بخش خصوصی، نقش خانوادهها را نیز در تدبیر امور افزود. زیرا خانوادهها که زنان در آنان نقش تعیین کننده دارند، در مواجهه با کرونا بهترین مدل برای مدیریت بهداشت و درمان و به ویژه پیشگیری از کرونا را در عملکرد خویش ثبت نمودند. به عبارت دیگر حتی اگر دولت مثلاً در ایران، در شرایط کرونایی موفق عمل میکرد، و نهادهای دیگر نیز فعال بودند، اما خانوادهها همکاری نمیکردند و زنان تمام قد به میدان نمیآمدند و در مدیریت بحران ایفای نقش نمیکردند، اوضاع فوق العاده از آنچه که هست وخیمتر میشد. نیز میتوان این ادعا را داشت که بسیاری از تلفات انسانی و … کنونی بدان جا باز میگردد که دولتها در سطح ملی، خط مشی روشن و مناسب نداشتند.
اما نباید از مشکلی هم در بحث خانوادهها غفلت نمود. گرچه در ایران منظور از خانواده، «خانواده هسته ای» است، اما در بسیاری از کشورها به ویژه در غرب امروزه از خانواده الگوی و احدی ارائه نمیشود. مثلاً آلوین تافلر در کتاب «موج سوم» که در حدود ۴۰ سال قبل منتشر شده تنها از یک منطقه فقیرنشین شیکاگوی آمریکا، از ۸۶ نوع ترکیب مختلف خانوادگی گزارش کرده است. (تافلر ۱۳۷۰، ص ۲۹۸) و امروزه در برخی کشورها سخن از پایان ازدواج است. به عنوان شاهد مقالهای با عنوان «پایان ازدواج در اسکاندیناوی» اثر «استنلی کرتز» (که قابلیت دریافت اینترنتی هم دارد) در این زمینه قابل ارجاع است. او که دکترای انسان شناسی اجتماعی از دانشگاه هاروارد (۱۹۹۰) را دارد در مقالهای تأثیر قانونی سازی ازدواج «همجنس گرایان» را بر جدایی مفهوم ازدواج و والدینی به ویژه در منطقه اسکاندیناوی بررسی میکند. ازدواج در اسکاندیناوی به آرامی در حال مرگ است. اکثر کودکان در نروژ و سوئد نامشروع متولد میشوند. شصت درصد فرزندان اول در دانمارک، والدین ازدواج نکرده دارند … اگر چه سوئد رهبر جهان در انحطاط خانواده است، اما ایالات متحده مقام دوم این مسابقه است. سوئدیها کمتر ازدواج میکنند و نسبت به هر کشور صنعتی دیگری بچههای نامشروع بیشتری به دنیا میآورند. اما آمریکاییها در مورد والدینی تنها و طلاق، پیشگام جهان هستند.
با این همه آنچه که در این نوشتار قابل تاکید است آن است که با همه تنوع الگو در اقسام خانواده، کسی نمیتواند در اکثر شیوههای زیست مشترک تحت عنوان خانوادههای جدید، نقش مهم و محوری زنان را دست کم بگیرد. به عبارت دیگر، رکن رکین اغلب خانوادههای حتی امروزی، زن و مادر است و مدعای نوشتار هم در حکمرانی خوب ارتقای نقش، سهم و حقوق بانوان در حکمرانی است.
اگر شرایط کرونایی هم نبود، خشونت و جنگ در سطح جهانی همواره در جریان بوده و هست. بنا به گزارش تافلرها در کتاب «جنگ و پاد جنگ»، پس از جنگ جهانی دوم، در حقیقت در ۲۳۴۰ هفتهای که از ۱۹۴۵ تا ۱۹۹۰ گذشته، کره زمین در مجموع، تنها سه هفته واقعاً بدون جنگ داشته است. بنا بر این، سالهای میان ۱۹۴۵ تا زمان حاضر را عصر "پس از جنگ" خواندن، آمیختن فاجعه با سخریه است. (تافلر، آلوین و هیدی: ۱۳۷۵، ص ۳۵) هم اکنون نیز در جای جای جهان جنگ و خشونت ساری و جاری است. همین زخمها و بسترهاست که در شرایط کرونایی سرباز نموده و حتی در کشوری مثل آمریکا، خشونت مضاعف میآفریند.
در بین اقشار جامعه، لطیفترین و مهربانترین صنف و قشر زنان هستند. در طول تاریخ همواره این مردان بودند که جنگ افروزی نمودند (خانمهایی امثال «کلئوپاترا» ها استثنا هستند) و دود جنگ به چشم زنان و خانوادهها رفت. اگر زنان در عرصه حکمرانی حضور فعالتر یابند، فضای سیاست جهانی ملایمتر و دور از خشونت تر خواهد شد. اگر بتوان از بحرانهای سیاسی و اجتماعی با تدبیر گذشت، آنگاه میتوان در بحرانهای طبیعی (از بیماری و ویروس مثل کرونا تا سیل و…) بهتر میتوان گذر نمود. این مسیر با حضور زنان در سطوح عالی حکمرانی بسیار مناسبتر و هموارتر میگردد.
در ایران هم گرچه بستر مساعدی برای حضور زنان در مساند بالای قدرت نبوده و نیست (و هنوز تکلیف مفهوم رجال در قانون اساسی پس از چهار دهه روشن نشده است)، ولی مسئولان اذعان دارند که هر جا کار به زنان سپرده شد، بهتر از مردان مدیریت گردید.
ج) نتیجه گیری
۱) حکمرانی میتواند خوب و یا بد باشد؛
۲) حکومت صرف اینکه وصف دمکراتیک بپذیرد، معلوم نیست در عمل هم مردم سالار بماند. زیرا چه بسا در بهترین حالت با حکومتی «پولارشی» مواجیهم (چنانکه واقعیت جهان امروز در بهترین حالت چنین حکایت میکند)؛
۳) حکمرانی خوب گرچه ایده جدید و تا حدودی کاملتر از اقسام دیگر شیوههای حکمرانی است، اما امروزه و در شرایط کرونایی آزمون موفق ندارد؛
۴) ایده حکمرانی خوب نیاز به تکمله ای دارد. این ایده باید با حضور خانواده و به ویژه زنان در حکمرانی تکمیل گردد؛
۵) ویروس کرونا بستری برای آزمون توفیق و یا عدم توفیق اقسام حکومتها فراهم آورد. به نظر میرسد در تدبیر این بحران کشورهایی که زنان در مراتب بالای تصمیم گیری و تصمیم سازی بودند، موفقتر عمل نموده است؛
۶) به نظر میرسد جهان امروز برای دوری از خشونت و تدبیر ملایمتر و مادرانه تر امور، به حضور زنان توانا در مساند بالای حکومتی و بلکه بدون تبعیض در جای جای مراتب حکمرانی نیاز مند است؛
۷) ممکن است پرسیده شود که چگونه میتوان «خانواده» ها را در سیاست دخیل نمود؟ پاسخ آن است که همین سوال درباره نحوه مشارکت نهادهای مدنی و بخشهای خصوصی هم وجود دارد. همان مکانیزم ها میتواند درباره نهاد خانواده با ملاحظه شرایط این نهاد، تکرار شوند؛
۸) در زمینه در نظر گرفتن نقش پر رنگتر زنان در سیاست نیز میتوان از ایده فیلسوف عدالت در سراسر جهان، یعنی «جان رالز» تحت عنوان اصل «تفاوت» استفاده نمود [۳] که از نگاه او در شرایطی که بین دو جریان و قشر موقعیت برابر حاکم نیست (تبعیض آلود است)، میتوان و بلکه میبایست به قشر فروتر (زنان) نسبت به قشر فراتر (مردان) امتیاز بیشتر داد و این کار در گفتمان مردسالارانه موجود، نه تنها تبعیض نیست، بلکه راه را برای تحقق عدالت هموار میسازد؛
۹) موضوع مورد بحث، بازخوانی حکمرانی خوب بیش از بحثی مرتبط با علوم سیاسی است و به صورت بین رشتهای (علوم سیاسی، مطالعات زنان، علوم اجتماعی و....) میتواند مورد تأمل قرار گیرد.
فهرست منابع
ارسطو (۱۳۷۱)، سیاست، ترجمة دکتر حمید عنایت، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی (چاپ سوم).
تافلر، آلوین و هیدی (۱۳۷۵) جنگ و پاد جنگ (زنده ماندن در سپیده دم سده بیست و یکم)، ترجمه مهدی بشارت، ناشر اطلاعات
تافلر، آلوین (۱۳۷۰) موج سوم، ترجمه شهیندخت خوارزمی، نشر نو
حائرییزدی، مهدی (۱۹۹۰ م.)، حکمت و حکومت، انگلستان، انتشارات شادی
دلاکامپانی، کریستیان (۱۳۸۲) فلسفة سیاست در جهان معاصر، ترجمة بزرگ نادرزاد، تهران، انتشارات هرمس
رالز، جان (۱۳۸۳) عدالت به مثابه انصاف، ترجمه عرفان ثابتی، تهران، نشر ققنوس
فوکویاما، فرنسیس (۱۴۳۹۵) پایان تاریخ و واپیسن انسان، ترجمه عباس عربی و زهره عربی، نشر سخنکده
هلد، دیوید (۱۳۶۹)، مدلهای دموکراسی، ترجمة عباس مخبر، انتشارات روشنگران
By Reece, Urry, Cain, Wasserman, Minorsky, Jackson, (۲۰۱۱) Campbell Biology, published by Amazon.com, Ninth Edition
Dahl, Robert A. (۱۹۷۱). Polyarchy: participation and opposition. New Haven: Yale University Press. ISBN ۹۷۸-۰-۳۰۰-۰۱۵۶۵-۲.
Kaufmann, Daniel, (۲۰۰۶). "Myths and Realities of Governance and Corruption". www.worldbank.org/ wbi/governance/pdf/۲-۱_GCR_Kaufmann.pdf.
Kaufmann, Daniel, Arat Kraay, & Massimo Mastruzzi, (۲۰۰۶). "Measuring Corruption: Myths and Realities".
www.worldbank.org/wbi/governance/pdf/six_myths_measuring_corruption.pdf.
The Shorter Oxford English Dictionary: ۱۹۸۸, clarendom press, Oxford, Thisreprint.
پی نوشت:
[۱]) دکتر حائری با تحلیلی لغوی، حکومت را به حکمت بازگرداندند. اما آیا این ربط لغوی در سایر زبانها و فرهنگها نیز وجود دارد؟ و اگر ربط وثیقی بین حکومت و حکمت در سایر فرهنگها نباشد، آیا حتی اگر ارتباط بین آن دو به نحوی که دکتر حائری گفتهاند، در زبان عربی درست هم باشد، میتوان محصول کار را به سایر فرهنگها و زبانها گسترش و تعمیمداد؟ به عنوان شاهد در فرهنگ «آکسفورد» که «Government» معادل «حکومت» آمده، در معانی هشتگانهیی که برای حکومت برمیشمارد (مثل عمل حکمرانی، طریقهیی که عمل یک فرد حاکم میشود و…)، هیچیک با «حکمت» که معادل انگلیسی آن «Wisdom» است (و به معانی فلسفه، دانش، عقل و… آمده)، ارتباطی ندارد (The Shorter Oxford, ۱۹۸۸: volume I, p ۸۷۴, and II, p ۲۵۵۶).
[۲]) از شواهد الیگارشی بودن حاکمیت چین آنکه رهبر خردسال بودائیان تبت (که میتوانست در انتخاب دالایی لامای بعدی ایفای نقش نماید) را دولت چین ۲۵ سال است ربوده است و حاضر نیست نه به آن ملت و نه مجامع جهانی در این زمینه پاسخگو باشد.
[۳]) بر اساس اصل تفاوت، (که از اصول مهم نظریه اوست) راولز نابرابری را تنها در شرایطی مجاز میداند که افرادی که در بدترین شرایط اقتصادی به سر میبرند، تحت نابرابری مورد نظر، وضع بهتری پیدا کنند. برای راولز توزیع طبیعی استعدادها و تواناییها نه عادلانه است و نه غیرعادلانه، تنها واقعیتی طبیعی است. آنچه عادلانه یا غیرعادلانه است روشی است که قوانین و نهادها با این نابرابریها روبرو میشوند. عدالت زمانی برقرار میشود که قواعد به نحوی باشد که ضعیفترینها تا حدی قویتر شوند؛ وضع همه بهتر شود و وضع هیچکس بدتر نشود. از نگاه او کلیه ارزشهای اجتماعی، آزادی و امکانات در اختیار فرد، یعنی عوائد و ثروت و مبانی اجتماعی عزت نفس، باید میان مردم متساویاً تقسیم شود مگر توزیع نابرابر یکی یا همه این ارزشها به نفع هر یک از انسانها نباشد. (دلا کامپانی :۱۳۸۲، صص ۱۷۸ ۱۷۵ - رالز، ۱۳۸۳)