تهران- ایرنا- فضاهای عمومی شهرهای ما به لحاظ ساختاری مردانه هستند و بالا رفتن حضور زنان در فضای پاساژها ممکن است نه در راستای عادلانه شدن فضای شهری بلکه رواج سبک جدیدی از نابرابری و نقش درجه دوم بازی کردن باشد.

نشست نقد و بررسی کتاب «جنسیتی شدن معکوس فضاهای شهری»، نوشته «اسدالله نقدی»، دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه بوعلی همدان و «محبوبه روئین تن»، پژوهشگر اجتماعی در محل جامعه مهندسان مشاور ایران برگزار شد.  

این کتاب حاصل یک پژوهش میدانی است که توسط نویسندگان انجام شده است. در این نشست ابتدا اسدالله نقدی به توضیح محتوای کتاب پرداخت. سپس در قسمت دوم نشست اعضای پنل، «جواد مهدی‌زاده»، پژوهشگر و برنامه‌ریز شهری «بیدا میرحسینی »، جامعه‌شناس فرهنگی و  «ستار محمدی تلوار»، روزنامه‌نگار و دانش آموخته جامعه‌شناسی اقتصادی به نقد و بررسی کتاب پرداختند.

در ادامه خلاصه‌ای از دیدگاه‌های اعضای پنل آمده است.

 

ابتدا مهدی زاده گفت: 

اولین مساله طرح این عنوان جنسیتی شدن و کلمه معکوس است که خود جای تأمل دارد. این‌یک پدیده جدید است. درگذشته فضای شهری ما مردانه بود و الگوی شهرها برای یک مرد جوان فعال و شهرسازی ساخته می‌شد. در اروپا نیز این موضوع مطرح‌شده که بحث حضور زنان در فضای اقتصاد سودآور است. در صورتی فضای شهری متعادلی خواهیم داشت که برای همه انسان‌ها، طبقه‌های اجتماعی، همه سنین و حتی معلولین را در نظر گیرد. 

این معکوس شدن با محتوای کار تعارض دارد. اصل این تحقیق می‌خواهد نشان دهد که از فضای مردانه و یک‌سویه شهری مردانه در حال تغییر  است و به سمت یک تعادل و معکوس شدن پیش می‌رود این غلوآمیز است. با توجه به واقعیت‌های موجود، فضا همچنان مردانه است و ازلحاظ فیزیکی شهر را زنانه نمی‌کند. فضای شهری باید انسانی باشد این عنوان قابل‌بحث است که می‌تواند پیش فرضی را در ذهن ما به وجود آورد که انگار هدف ما ساختن دو فضای شهری برای مردان وزنان است. حضور فیزیکی درجاهای خاص ایجاد تعادل نمی‌کند و از بین بردن محدودیت‌های زنانه نیست.

به‌طورکلی نتیجه این بحث این است که حضور زنان در فضاهای شهری زیاد شده است. به نظر می‌رسد دو علت اساسی در این قضیه دخیل است: نیازهای اقتصادی، فقر و اشتغال است. حضور زنان در متروها و ترمینال‌ها فضاهای ناامن و خشونت را برای زنان به دنبال دارد. چون مرد نمی‌تواند به‌تنهایی نیاز اقتصادی خانواده را تأمین کند زن مجبور است بر ای تأمین معیشت خود پا به‌پای مرد در تأمین نیازها حرکت کند. زنان بدون سرپرست هم مجبورند که برای تأمین نیازهای خود اوقات بیشتری در چنین فضاهای حضور یابند.

بخشی از این حضور می‌تواند جبری باشد و این پدیده مثبتی تلقی نمی‌شود. این نوع حضور را باید موردبررسی قرار دهیم و در برنامه‌ریزی شهری آینده به آن توجه کنیم. زنانی که مجبورند فضا برای اشتغال داشته باشند فضای را برای آنان تعریف کنیم. زنانی که تولید خانگی و فعالیت هنری دارند نباید به‌طور قاچاق در فضای ناامن قرار گیرند. با مستقر شدن در فضای تعریف‌شده از امنیت بیشتری برای تأمین معیشت خود برخوردار می‌شوند و این رویکرد خاص خود را می‌طلبد.

 رویکرد دیگر در بحث احراز هویت زنان در جامعه مردسالار است. درکشورهای جهان سوم مردسالاری و پدرسالاری بر همه شئون حاکم است. به‌این‌ترتیب در فضای جدید زنان، که شغل‌های جدید تعریف‌شده علاوه بر نیازهای اقتصادی، نیازهای فرهنگی و روانی جدید پیداکرده‌اند. زن امروزی در یک کلان‌شهر دیگر حاضر نیست بپذیرد فقط کارهای مربوط به خانه را انجام دهد، می‌خواهد ابراز وجود کند. بعد از حضور زنان تلاش برای استقلال و هویت است. هویت مقاومت که من وجود دارم و بخشی از این فضاها برای ابراز هویت، نوآوری و اشتغال است و هرکدام تحلیل‌های جداگانه‌ای را می‌طلبد. محیط‌های شهری ما فضاهای ناامنی است و یکی از مسائل روز که در سطح بین‌المللی مطرح می‌شود چگونگی برخورد با پدیده خشونت با زنا ن است. وقتی حضور زنان در چنین فضاهای زیاد باشد، خشونت بیشتر خود را نشان می‌دهد. پس دو جریان متضاد و مخالف را در چنین فضاهای شاهد هستیم. برای اینکه این تعارض و تناقض حل شود نیاز به برنامه‌ریزی و بازبینی در نظام برنامه‌ریزی و مدیریت‌های کلان و ایجاد اشتغال به‌صورت سالم وجود دارد.

بخش زیادی از زنان در بخش‌های غیررسمی اقتصاد حضور دارند. این تلاش برای رسمی کردن اقتصاد نیاز به برنامه دارد. امروز قوانین دست‌وپا گیری داریم و نهادهای ذی‌ربط پروانه و اجازه کار به زنان داده نمی‌شود. مشاغلی که چندان با زنان مرتبط نیستند، اما چون قوانین صنف‌ها مربوط به گذشته‌های دور است و از قبل شکل‌گرفته بسیاری از مشاغل را کاملاً مردانه کرده است.

امکان حضور رسمی زنان در برخی حوزه‌ها وجود ندارد. در حوزه‌های پیشرفته‌تری همانند هنر، سینما، فضانوردی و معدن آن‌گونه که فضای آزادی برای مردها وجود دارد برای زن‌ها وجود ندارد. به نظر می‌رسد که اگر هدف ما فقط شهر ساز باشیم باید به دنبال فضاهای پذیرنده‌ای باشیم که پذیرنده فضای مشترک خانواده باشد. این تفکیک زن و مرد خلاف است. فضا باید پذیرنده ترکیب مشترک افراد جامعه‌ای از زنان با طیف‌های مختلف و مردان نیز از همه افراد مختلف باشد.

موضوع پاساژها، دو دیدگاه و تناقض را ایجاد می‌کند. آیا مساله رشد پاساژ و حضور زنان در تهران واقعاً یک امر پیش‌رونده است؟ جای تردید است به نظر می‌رسد در فضای جدید مصرف‌گرایی را توسعه می‌دهند و نه تولید و توزیع و مصرف متعادل را. این فضاهای جدید به‌نوعی فریبنده است. فضاهای که اشتها برای مصرف، خودنمایی و نمایش را بالا می‌برند و یک احراز هویت کاذب را به وجود می‌آورند. در فضای شکل‌گرفته عده‌ای دچار توهم شوند و خود را بالاتر از طبقه اجتماعی نشان می‌دهند و درواقع به نمایش می‌گذارند.

برای حضور زنان باید فضاهای متعادلی را فراهم کنیم. برای برون‌رفت از این وضعیت برنامه‌ریزی شهری نداریم و بسازبفروش‌ها این فضاها را کنترل می‌کنند. برنامه‌ریزی شهری را باید با توجه به فضای مردانه و زنانه موردتوجه قرار دهیم. فضاهای ما به لحاظ ساختاری صرف مردانه هستند و بالا رفتن حضور زنان در فضای پاساژها ممکن است نه در راستای عادلانه شدن فضای شهری بلکه رواج سبک جدیدی از نابرابری و نقش درجه دوم بازی کردن باشد. این موضوع نیاز به تحقیق و بررسی بیشتر دارد.

در ادامه میر حسینی گفت در این جلسه به چند سؤال باید پاسخ داده شود. این‌که کتاب یا موضوع موردنظر کدام نیاز از جامعه را برآورده می‌کند؟ آیا موضوعی که کتاب به آن پرداخته از موضوعات روز جامعه ما می‌باشد؟ آیا زنانه شدن جامعه شهری عملاً به نفع تولید، بازتولید و نا عدالتی جنسیتی است؟ آیا زنانه شدن یاری گر این است؟ در مناسبات جنسیتی و مناسبات شهری برخی رمزگشای اتفاق می‌افتد و ما در دل این‌ها به یک بستر ایمن‌تر می‌رسیم؟ «برمن» می‌گوید: خیابان در عصر جدید مهم‌ترین امری است که باعث تجربه مدرنیته شد. حضور زنان در فضای عمومی و عملاً در شهر دقیقاً امری است که انسان ایرانی این امر را تجربه کرد. حضور زنان در فضاهای عمومی و اینکه صداهای مختلفی را در این فضاها می‌شنویم.

اگر تا ۵۰ سال گذشته و حضور هیاهو وار زنان را بررسی کنیم این حضور باعث شده ما در فضای شهری هژمونی با فضای مردانه روبه‌رو شویم و نمی‌توان این موضوع را کتمان کرد. پرداختن به این موضوع ازنظر من به‌عنوان یک زن که در حیطه جامعه‌شناسی زنان کار می‌کند این حضور زنان بودن و هستی را به فال نیک می‌گیرم و پرداختن این موضوع کتاب را ضروری می‌بینم. بااینکه هنوز اقتدار مردانه وجود دارد.

سؤال دیگر اینکه عنوان کتاب با متن محتوای آن مطابقت دارد؟ نویسندگان از لفظ معکوس استفاده کردند که نوعی جنسیتی شدن در فضای معکوس است. اگر پیش‌فرض ما این باشد که فضا باید مردانه باشد و اقتدار در تمام شهر و فضاهای عمومی باید مردانه باشد بنابراین پذیرفتن این‌که لفظ معکوس در عنوان کتاب بیایید پذیرفته نیست. اگر بپذیریم که در فضاهای شهری بحث عدالت و انتخاب‌های خودانگیخته باید باشد لفظ معکوس باید برداشته شود. آیا محتوای کتاب باهم هماهنگی دارد؟ فصول این کتاب خیلی از پس جریان برآمده است و فصل دوم انتظار داشتیم بیشتر دیدگاه جامعه‌شناختی باشد افرادی همانند فوکو که بحث قدرت را مطرح می‌کند و با نگاه دیگر به قدرت نگاه می‌کند در این قسمت جای برخی نظریه‌پردازان خالی است. کتاب به بخشی نیاز دارد که کار پیمایشی را انجام دهد. نیاز به بیان متدلوژی وجود دارد. آمار هم به‌عنوان پژوهشگر باید داشته باشیم آمارها که اشاره‌شده آمارهای است که در این نکته باید توجه کنیم که برای گرفتن آمارها با مشکلاتی مواجه هستیم. در بخشی از این کتاب تمام مفاهیم توضیح داده‌شده ما به سمت شکستن کلیشه‌های جنسیتی حرکت می‌کنیم.

 

در پایان ستار محمدی از دیگر اعضای پنل اظهار داشت: نقد به این معناست که ما سره را از ناسره جدا کنیم. به دو جنبه‌های کمی و کیفی می‌پردازم. بحث را از موضوع کلی شروع می‌کنم. موضوع این است که از نگاه مدیریتی توسعه ما به‌عنوان ایرانی‌ها تجربه ۷۰ سال برنامه‌ریزی توسعه داریم. رویکردی بر این برنامه‌ها حاکم بوده که می‌توان گفت رویکردی مهندسی است، نه اینکه مجریان مهندسان بودند، بلکه رویکرد حاکم بر برنامه‌های توسعه در این ۷۰ سال مهندسی است؛ از این نظر که ما می‌توانیم ایران را همانند یک سازه مهندسی و با مصالح فکری و فنی غربی به یک جامعه توسعه‌یافته تبدیل کنیم.

در متن و قلب اصلی این تفکر مهندسی باز تفکر اقتصادی نهفته است، که البته این رویکرد اقتصادی خاص ایران نیست در دوره‌ای در همه دنیا و ایران فکر می‌کردند که اگر ما توسعه اقتصادی پیدا کنیم توسعه فرهنگی و سیاسی را نیز به دنبال دارد و به یک جامعه توسعه‌یافته تبدیل خواهیم شد. در خود بحث برنامه‌های توسعه اقتصادی ایرادی که وارد است این است که رویکردها ریاضی محور است و محاسباتی است و نگاهی به جامعه، فرهنگ و ویژگی سیاسی ندارد.

این کتاب از این نظر مهم است که وارد حوزه اقتصاد شده است و با رویکرد جامعه‌شناسی و جنسیتی و متغییر های غیر ریاضی، غیراقتصادی و غیر فنی که بسیار تأثیرگذار هستند در توسعه شهری و توسعه اقتصادی وارد بحث کرده و از منظر جنسیت به این موضوع پرداخته است. ازنظر جنسیت خود ورود به بحث موضوع ارزشمند است.

ازنظر محتوایی داده‌های فراوانی دارد و از نگاه‌های مختلف به گروه‌های ذی‌نفع پرداخته‌شده.ارزش اینکار زمانی روشن می‌شود که ما بدانیم محدودیت‌های پژوهشی به شما اجازه نخواهد داد که در یک حوزه که وارد می‌شوید همه ذی‌نفع‌ها را در نظر بگیرید و مورد بررسی قرار دهید. بنابراین، ممکن است تحقیق را محدود کنیم و به خاطر محدودیت‌های زمانی و بودجه‌ای تنها بخشی از جامعه را در آن وارد کنیم. درصورتی‌که در این تحقیق هم زنان فروشنده دیده‌شده و هم پاساژ گردها و دیگر مصرف‌کننده‌ها و این از نقاط قوت کتاب است.

 به نظر می‌رسد در این تحقیق  سه رویکرد جامعه‌شناسی جنسیت، شهری و اقتصادی در کنار یکدیگر جمع شده است که این امر نیز دارای اهمیت بسیاری است. در بعد نظری به این موضوعات توجه شده است داده‌های فراوانی است که پذیرش اجتماعی و نظام ورود زنان به کار، در این پاساژها را موردبررسی قرار می‌دهد. بحث حقوقی و قوانین کار را مطرح کردند این بحث‌ها و پیامدهای حضور زنان در این فضاها از نقاط قوت این تحقیق است. پرداختن به راهکارهای ازجمله اینکه خودزنان می‌توانند این تغییر محیط را به وجود آورند از نقاط قوت این تحقیق است.

 اگر بخواهم نقدی داشته باشم کلمه معکوس مبهم بود. نقدهای هم به فصل‌بندی بود که در نسخه نهایی اصلاح‌شده است. به طور کل، نقدهای وارده به این کتاب شکلی، محتوای و روش‌شناسی است.

نقد شکلی، اشکالات تایپی است. استفاده زیاد از کلمه «می‌باشد» در این کتاب وجود دارد. در فصل اول بخش نگاه‌های نظری به جامعه‌شناسی فضای شهری ضعیف است. در بحث بیان مساله، روش‌شناسی باید توضیح داده شود. در بحث روش‌شناختی وقتی بحث روش کیفی می‌شود باید روش‌شناسی پوزیتیویسم را کنار بگذاریم نیازی نیست نظریات مختلف را بررسی کنیم. آشفتگی روش‌شناسی در این کتاب دیده می‌شود.

به لحاظ محتوایی  باید ارقام و آمار را با مراجعه به منابع اصلی پیدا کنیم. آمارهای جهانی را هم می‌شود از بانک جهانی و دیگر نهادها به دست آورد و در دسترس است. در چاپ‌های بعدی این کتاب باید داده‌های به‌روز را از منابع بگیریم و تغییر دهیم. 

  •  
  •