156386042

امروزه زنان سرپرست خانوار نسبت قابل توجه و فزاینده‌ای از کل خانوارهای ایران را تشکیل می‌دهند. تا مدتی پیش علت اصلی شکل‌گیری خانوارهای زن سرپرست عمدتا فوت شوهران بود، اما طی دهه‌های اخیر با توجه به تغییرات ارزشی و هنجاری و تحولات اقتصادی و فرهنگی شاهد گسترش نسبت خانوارهایی هستیم که زنان در نتیجه طلاق یا ازدواج نکردن در عمل مسئولیت خانوار را بر عهده می‌گیرند.

زنان سرپرست خانوار از این حیث مساله اجتماعی تلقی می‌شوند که سرپرستی خانوار مستلزم تامین منابع مالی و معنوی اعضا خانواده است و بر اساس تقسیم کار جنسیتی رایج نقش سرپرستی بر عهده مردان است و زنان از ابتدا برای اجرای این نقش آموزش داده نمی‌شوند و تربیت نمی‌شوند. در عوض از الگو و اصول جنسیتی رایج برای زنان پیروی می‌کنند و نکته دیگر در این است که در شرایطی که به هر دلیل تقسیم کار جنسیتی کارایی‌اش را از دست دهد زنان با موقعیت دشواری مواجه می‌شوند که پتانسیل ابتلا به آسیب‌های اجتماعی، روان شناختی و جسمانی را در آنها بالا می‌برد. مهمترین مشکل قرار گرفتن در این موقعیت، ایفای نقش‌های دوگانه در داخل و خارج از خانه است.

 

زنان سرپرست خانوار چه کسانی هستند؟

بطور کلی زنان سرپرست خانوار زنانی هستند که بدون حضور منظم یا حمایت یک مرد سرپرستی خانواده را بر عهده دارند و مسئولیت اداره اقتصادی خانواده و تصمیم‌گیری‌های عمده و حیاتی بر عهده آنهاست. در تعریفی دیگر از سوی سازمان بهزیستی، زنان سرپرست خانوار، زنانی هستند که عهده‌دار تامین معاش مادی و معنوی خود و اعضای خانوار هستند.

 

دسته بندی رایج زنان سرپرست خانوار

در یک دسته‌بندی کلی زنان سرپرست خانوار به چند گروه عمده تقسیم می‌شوند: گروه اول خانوارهایی هستند که در آن مرد به طور دائمی حضور ندارد و زنان به دلیل فوت همسر یا طلاق بیوه شده‌اند یا دخترانی که ازدواج نکرده و تنها زندگی می‌کنند و سرپرستی خانواده را عهده دار می‌شوند. 

گروه دوم خانوارهایی هستند که مرد به طور موقت و به دلیل مهاجرت، مفقودالاثر بودن، متواری یا زندانی، نکاح منقطع(ازدواج موقت) و مواردی از این دست غایب می‌باشند و زنان مجبورند به تهیه معاش زندگی خود و احیانا فرزندانشان بپردازند.گروه سوم نیز خانوارهایی هستند که مرد در آنها حضور دارد اما به دلیل بیکاری، از کار افتادگی، اعتیاد و سرباز بودن نقشی در امرار معاش ندارد و زنان عملا مسئولیت زندگی خود و احیانا فرزندانشان را عهده دار هستند.

 

زنان سرپرست خانوار در آیینه آمار

در سال ۱۳۹۵ آمار زنان سرپرست خانوار ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر بود که حدود ۷۰ درصد آنها که یک میلیون و ۸۰ هزار نفر می‌شد، به دلیل فوت شوهر سرپرست خانوار شده‌اند و ۳۵۰ هزار نفر نیز به دلیل از کارافتادگی، زندانی شدن یا ترک شوهر از خانواده در این گروه جای گرفتند. ۲۵۰ هزار نفر به دلیل طلاق و جدایی و ۱۳۵ هزار نفر به دلیل عدم ازدواج، خودسرپرست‌ شدند. این تعداد از زنان بر اساس آخرین آمار بدست آمده، یعنی آمار سال ۱۳۹۷ حدود سه میلیون و ۲۰۰ هزار نفر هستند.

 در کنار رشد کمی این پدیده، تغییرات کیفی در ویژگی‌های اجتماعی- اقتصادی این گروه از زنان از قبیل ترکیب سنی، تحصیلی، درآمدی و فقر اقتصادی، موضوع زنان سرپرست خانوار را بیش از پیش از یک پدیده نسبتا طبیعی به موضوعی اجتماعی از جنس آسیب تبدیل کرده‌است.

توزیع خانوارهای مرد سرپرست خانوار و زن سرپرست خانوار به تفکیک استان ها (۱۳۹۵)

156901166

بر اساس آخرین آماری که مربوط به سال ۱۳۹۵ است، تمامی استان‌ها بر حسب خانوارهای مرد سرپرست و یا زن سرپرست تفکیک شده‌اند. اطلاعات به دست آمده از این نمودار نشان می‌دهد در تمامی استان‌ها تعداد خانوارهای مرد سرپرست بیشتر از خانوارهای زن سرپرست بوده‌است.

اما بر اساس آنچه نمودار نشان می‌دهد بیشترین درصد خانوارهای زن سرپرست مربوط به استان سیستان و بلوچستان است که ۰/۱۸ درصد است و پس از این استان، استان های دیگر مانند تهران، خراسان رضوی، خراسان شمالی، سمنان، فارس، کرمان، کرمانشاه، گیلان و لرستان با ۰/۱۳ درصد در جایگاه دوم  قرار دارند. همچنین کمترین درصد خانوارهای زن سرپرست متعلق به استان‌های آذربایجان غربی، اردبیل، زنجان، قزوین، کردستان و یزد با ۰/۱۰ درصد است.

«مریم پویا»، مدیرکل دفتر امور خانواده و بانوان سیستان و بلوچستان در خصوص علت ازدیاد زنان سرپرست خانوار در این استان گفت: «سیستان و بلوچستان رتبه نخست ازدواج زنان با اتباع بیگانه را داراست و این ازدواج‌ها که به صورت غیرقانونی صورت می‌گیرد سبب افزایش و سهولت طلاق و همچنین افزایش آمار زنان بی‌سرپرست شده و بخش عمده‌ای از کودکان حاصل از این ازدواج‌ها، کودکان بازمانده از تحصیل هستند، چرا که ازدواج والدین آنان در جایی ثبت نشده و غیر قانونی بوده‌است».

 

مشکلاتی که زنان سرپرست خانوار با آن مواجه هستند

بطور کلی  می‌توان مشکلاتی که زنان سرپرست خانوار با آن مواجه هستند را در ۴ دسته اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی -آموزشی و روحی و روانی قرار داد. در رابطه با مسائل اقتصادی می‌توان به دوگانگی نقش زنان اشاره کرد؛ به این معنا که این دسته از زنان علاوه بر کسب درآمد جهت اداره امور زندگی، کارهای خانه، مراقبت و نگهداری از فرزندان، مدیریت و بهبود شرایط را نیز بر عهده دارند. در واقع، آنها زنان علاوه بر نقش‌هایی که بالا عنوان شد نقش اقتصادی را نیز برعهده می‌گیرند.

در زمینه مشکلات اجتماعی می‌توان به وجود مراکز متعدد تصمیم‌گیری در مورد این قشر اشاره کرد. از این نظر که سیاست‌های یکسانی به کار گرفته نمی‌شود  و خدمات رسانی به این افراد یکسان نیست و حتی در بعضی موارد دوباره کاری صورت می‌گیرد و یا خانوارهای نیازمند واقعی تحت پوشش هیچ نهادی قرار نمی‌گیرند. بطور کلی حمایت‌های اجتماعی منسجم و قوانین کارآمد در این زمینه ضعیف عمل کرده‌اند. عدم وجود سیاست‌ها و برنامه‌های کارآمد و مواجه شدن زنان با مشکلات اقتصادی بسیار، سبب شده زنان سرپرست خانوار دچار نوعی انزوای اجتماعی شده و در معرض آسیب‌های اجتماعی قرار گیرند.

همچنین بیشتر زنان سرپرست خانواده از نظر جایگاه فرهنگی و سطح تحصیلات در موقعیتی نیستند که بتوانند در جهان امروز با همه مسائل و معضلات اجتماعی، مسئولیت تربیت و پرورش روحی و معنوی فرزندانشان را به طور مطلوب عهده دار شوند. آنها به دلیل نقش‌های متعدد نسبت به زنان همطراز خود، امکان تحصیلات کمتری دارند و نسبت باسوادی در بین‌شان پایین است. این امر خود مشکلات دیگری بوجود می‌آورد، از جمله اینکه این دسته از زنان به دلیل نیاز مالی به دنبال شغل هستند اما با توجه به پایین بودن سطح تحصیلات شغل مناسبی به دست نمی‌آورند.

از طرف دیگر این زنان به دلیل مشغله‌ی بسیار، تسلط کافی جهت رسیدگی به وضعیت تحصیلی فرزندان خود را ندارند و حتی به دلیل بالا بودن هزینه تحصیل، فرزندان آنها قادر به ادامه تحصیل نیستند و بیشتر  به دلیل وضعیت اقتصادی خانواده خواهان اشتغال از سنین کودکی هستند که این امر نیز خود بر پدیده کودک کار دامن می‌زند.

از طرف دیگر کاهش یا قطع رابطه زنان سرپرست خانوار از اقوام و خویشاوندان بخصوص در مورد زنان بیوه و مطلقه موجب تنهایی آنها شده‌است. جامعه‌شناسان بعد از مشکلات اقتصادی، مهمترین مشکل را بهداشت روانی زنان سرپرست خانوار می‌دانند که  دچار نوعی خلا عاطفی هستند و از نشانه‌های آن استرس، افسردگی و زود رنجی است.

منابع:

فرزوان، ستاره؛ بیگلریان، اکبر (۱۳۸۲). «زنان سرپرست خانوار: فرصت‌ها و چالش‌ها»، فصل‌نامه پژوهش زنان، دوره اول، ش ۵: ص ۳۵-۵۸