ریچل هالیس در کتاب، دیگه عذرخواهی نکن دختر! یک زنگ بیدار باش را به صدا درآورده است. او میداند که زنان بسیاری، به جای آنکه یاد بگیرند که خودشان که هستند و چه میخواهند خود را از نگاه دیگران تعریف میکنند.به گزارش خبربانو، این نویسنده در مقدمه کتابش آورده است که، در حقیقت مثل خیلی از خانمهای دیگر، هنوز در پروسه غلبه بر یک تمایل ذاتی جنس مونث قرار دارم، ما کل عمرمان میخواهیم دیگران را راضی نگه داریم. همواره در تلاشم تا تمام جنبههای زندگی خودم که هیچ ارتباطی با نظر دیگران ندارند را در دست بگیرم، اما راستش همیشه موفق نمیشوم. بله، حتی من که یک مشاور حرفهای هستم هم گاهی اوقات زیر فشار سنگین و فلجکننده انتظارات مردم گیر میکنم و مجبور میشوم از خر شیطان پایین بیایم. بخشهای کاملی از زندگی من بودهاند که بهسختی تلاش کردهام تا نگاهم به ارزشهای خودم باشد و اصلاً اهمیتی به حرف مردم ندهم. بزرگترین نمونه این تلاشها رویاپردازیهای بزرگ و بیپروا، تعیین اهداف عظیم و نفرتبرانگیز، حضور بهعنوان یک مادر شاغل و مفتخر نه تسلیم شدن در برابر فشارهای درونی و عذاب وجدانهای مادریام، جرأت لازم برای باور به این موضوع که میتوانم با کمک به خانمهایی مثل شما و افزایش حس شجاعت، غرور و قدرتتان، دنیا را تغییر دهم، است.
شاید گاهی اوقات در دام برخی از غریبههای بدجنس دنیای آنلاین بیفتم که درباره مو یا لباس یا سبک نگارشم نظر میدهند، اما دیگر حتی یک لحظه از زندگیام را صرف نگرانی درباره طرز تفکر دیگران برای رویاهای خودم نمیکنم.
پذیرفتن این اندیشه که شما میتوانید چیزهایی را برای خودتان بخواهید، حتی اگر دیگران نتوانند چرایی این خواستهها را متوجه شوند، دلگرمکنندهترین و قدرتمندترین احساسی است که میتوانید در این دنیا داشته باشید.
من یک متخصص نیستم. من دوست شما ریچل هستم و میخواهم بگویم که چه چیزهایی برای من جواب دادند. تقریباً از هر چیز یک مقدار ولو اندک را امتحان کردهام، اما در نهایت و پس از دستیابی به اهداف شخصی و حرفهای بزرگ، به این سه مورد رسیدهام:
رها شدن از شر بهانههایی که باعث میشدند درجا بزنم.
بهکارگیری عادتها و رفتارهای عالی که بستر را برای موفقیت من آماده کردند.
کسب مهارتهایی که برای رشد به تصاعدیترین شکل ممکن لازم هستند.
صادقانه بگویم که وقتی در حال طی مسیر بودم، خودآگاهی لازم برای شناسایی این گامها را نداشتم، اما وقتی الان به عقب مینگرم، میبینم که اینها از عوامل اصلی در کسب تکتک موفقیتهایم بودهاند. یک بخش کتاب را به هر کدام از این موارد اختصاص دادهام و بهصورت عامدانه همین ترتیب فوق را رعایت کردهام.
کتاب را با «رها کردن بهانهها» آغاز کردم، زیرا اگر چیزهایی که هماکنون محدودتان میکنند را تشخیص ندهید، هیچگاه نمیتوانید آنها را پشت سر بگذارید. مشاهده خواهید کرد که بخش بهانه، طولانیترین بخش این کتاب است. این تصادفی نیست. عادتها و مهارتهایی که نیاز داریم سرراست هستند، اما این بهانهها هستند که مانعی میان وضعیت کنونی و وضعیت مطلوب آیندهمان میباشند و نقشی دراماتیکتر از نیمهی دوم همیلتون را ایفا میکنند. وقتی آنها را بررسی کردید و ماهیت دروغینشان را تشخیص دادید، میتوانید سراغ چیزهایی بروید که قویترتان کنند.
دومین بخش این کتاب «عادتهای لازم» هستند. صفت لازم را به کار بردهام تا اهمیت عادتها را نشان دهم. اگر دوست دارید جذبه و نتایج لازم را مشاهده کنید، کلید کار در ممارست است. یعنی نمیتوانید یک کار را یک بار یا حتی ۱۰ بار انجام دهید و انتظار داشته باشید که به مقصد مدنظرتان برسید. باید رفتارهایی را توسعه دهید که انگار در ناخودآگاه و دیانای شما نهفته شدهاند. باید آنها را آنقدر ملموس کنید که این نسخه بهتر از شما به یک هنجار و نرمال جدید تبدیل شود.
در نهایت کتاب را با «مهارتهای اکتسابی» تمام میکنم. اینها چیزهای کلی هستند که هر کسی برای پیگیری اهدافش به آنها نیاز دارد. نکتهای که شاید شما را دلزده کند این است که چنین مواردی بهندرت در ردهی مهارتها فهرست میشوند. مواردی همچون اعتمادبهنفس و پشتکار را معمولاً ویژگیهایی میدانند که یا دارید یا ندارید، اما دوست دارم درکتان راجع به آنها را دگرگون کنم. میتوانید ویژگیهای مثبت جدید را در دل خود بکارید و از آن مهمتر اینکه اگر دوست دارید خیلی سادهتر به اهداف شخصیتان دست بیابید، باید پرورش این ویژگیها را در نظر داشته باشید.
این کتاب اطلاعات زیادی در اختیار دارد (یک عمر طول کشید تا آنها را کسب کردم)، اما لطفاً مقهور آنها نشوید. شما قدرتمند و جسور هستید و تواناییتان بیشتر از این حرفهاست. از اینجا به بعد، ایدههای تغییر را همچون احتمالات زندگیتان قلمداد کنید. یک زندگی که با احتمال آکنده شده، همچون یک دستورالعمل برای رسیدن به کمال عمل خواهد کرد. بیایید در این دنیا شیرجه بزنیم!منبع: ایسنا