دانش آموزان طبیعی از نظر رفتاری، در سال پایان دبیرستان بخاطر رقابت سخت کنکور از لحاط روانی به هم ریختگی فراوانی دارند چه رسد به افرادی که سابقه روانی مشکل دارهم داشته باشند.
اضطراب و استرس یکی از مؤلفه های روانشناختی است که داوطلبان با آن روبرو می شوند؛ یکی ديگر از معضلات خشم درونی است که در داوطلب به وجود می آید و خویش را در قالب پرخاشگری نسبت به اطرافیان، گوشه گیری، یاس، نومیدی و غیره نشان می دهد.
والدین باید نسبت به فضای ذهنی داوطلب اگاهی داشته باشند، برای این که او در حال گذراندن شرایط سختی است؛ داوطلب در ایام کنکور در حال انجام کاری روتین و تکراری است که هیچ تضمینی برای نتیجه آن وجود ندارد.
اگر صفر تا صد یک امر دست شخص باشد فشار روانی کمتری را تحمل می کند، ولی در مورد کنکور چنین نیست؛ زیرا داوطلب هیچ شناختی از سایر رقبا ندارد و این امر سبب می شود او بطور دایم نگرانی را با خویش یدک بکشد و علایم روانشناختی من جمله پرخاشگری متوجه داوطلب شود، البته مکانیسم عمل داوطلبان در در برابر ناکامی یا حس ناکامی متفاوت است.
ناکامی به این معنی است که شخص از رسیدن به چیزی مایوس شده و مکانیسم آن بیش تر خشم است، ولی در حس ناکامی عکس العمل شخص متفاوت است؛ حرف نزدن با اطرافیان، گوشه گیری، پرخوری، پرخاشگری، حساس شدن و گریستن من جمله عکس العمل هایی است که این اشخاص برای نشان دادن فشاری که بر آنها وجود دارد نشان می دهند.
متأسفانه یک داوطلب علاوه بر این که برای کنکور مطالعه می کند باید در مورد شیوه درس خواندن، برنامه ریزی و ميزان پیشرفت خویش پاسخگوی اطرافیان هم باشد؛ این امر داوطلب را دچار آشفتگی می کند که چطور باید پاسخگوی سوال های دیگران باشد.
والدین باید در این وضعیت تنها نقش یک حمایتگر را داشته باشند و بصورت کاملاً محبّت آمیز به اطرافیان خویش بگویند که در مورد فرآیند مطالعه کنکور با فرزندشان صحبت نکنند، برای این که ارائه راه حل برای یک داوطلب کنکوری به وسیله اطرافیان بیش از این که مفید و موثر باشد سبب نا آرامی و آشفتگی او خواهد شد.
قیاس مداوم فرزندان آن هم از بچگی با بچه های بستگان، دوستان و حتی هم بازی های مهد کودک شان سبب می شود که آنها در نوجوانی باتوجه به سرخوردگی ناشی از قیاس و رقابت دایم، بی اندازه معمول زودرنج و خشمگین باشند.
خوب است بدانید کودکان هنگامی که نمی توانند فاصله خودشان را با افردی که پدر و مادر با آنها مورد قیاس قرار میدهند ، پر کنند، حس شکست و طرد شدگی خواهند کرد؛ حس ناخوشی که آغاز آسیب های روانی زيادي است؛ بدین ترتیب به جای قیاس فرزندان تان با بقیه، به استعدادهای آنها و علائق شان توجه نموده و احترام بگذارید.
با این کار اعتماد به نفس فرزندان تان رشد نموده و تقویت آنها در مسیری که دوست دارند، سبب شکوفایی شان می شود؛ در نتیجه باتوجه به قابلیت ها و مهارت های شان، حس برتری و سرامد بودن نموده و در نوجوانی اضطراب کمتری را تجربه می کنند. تمامی این مسایل سبب می شود که فرزند شما ديگر پرخاشگر نباشد.