دلم شکستی و جانم هنوز چشم به راهت
شبی سیاهم و در آرزوی طلعت ماهت
در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست
اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت
جمال چون تو به چشم نگاه پاک توان دید
به روی چون منی الحق دریغ چشم و نگاهت
در انتظار تو میمیرم و در این دم آخر
دلم خوشست که دیدم به خواب گاه به گاهت
اگر به باغ تو گل بر دمید من به دل خاک
اجازتی که سری بر کنم به جای گیاهت
استاد شهریار