21 مارس برابر با اول فروردین، روز بین المللی مبارزه با نژادپرستی است. این روز از سوی سازمان ملل متحد و در سالگرد تظاهرات خونین ضدتبعیض نژادی در آفریقای جنوبی (1960) تعیین شد.

سازمان ملل متحد، شعار امسال روز جهانی مبارزه با نژادپرستی را  "جوانان با نژادپرستی مبارزه می کنند"  اعلام کرد و دلیل آن را اینگونه توضیح داد: "هدف از این شعار، مشارکت دادن کابران اینترنت با استفاده از هشتگ مبارزه با نژادپرستی #FightRacism است که برای تقویت فرهنگ جهانی تسامح، تساوی، مبارزه با تبعیض و دعوت از همه برای مقابله با جهت گیری نژادی و مواضع متعصبانه انجام می شود".  

رسانه های اینترنتی و شبکه های اجتماعی به مانند تیغ دو لب در برابر نژادپرستی عمل می کنند. از یک سو، رفتارها و گفتارها و اقدامات نژادپرستانه را اطلاع رسانی و عاملان آن را رسوا می کنند و صدای اقلیت ها و لایه های آسیب پذیر جامعه است و از سوی دیگر، می تواند صحنه لشکرکشی حامیان نژادپرستی یا رفتارهای نژادپرستانه و ابزاری برای اعمال فشار آنها باشد.

روز جهانی مبارزه با نژادپرستی، تلاش برای همزیستی مسالمت آمیز

بیشترین کاربران شبکه های اجتماعی را جوانان و نوجوانان تشکیل می دهند. آموزش و توضیح به آنها در این باره، از اهمیت دو چندانی برای امروز و فردای جهان و همزیستی مسالمت آمیز انسان ها برخوردار است. 

همچنین می توان گفت:

- در ایران چون روز جهانی نژادپرستی، با اول فروردین مصادف است زیر بار جشن های نوروز و طولانی ترین تعطیلات سال پنهان می ماند و بسیاری هم یادشان می رود به این روز و این موضوع بپردازند. گرچه برخی نیز از اساس از پرداختن به چنین موضوعی اکراه دارند و این اکراه خود را نه عیان و شفاف، که در لفافه دیگر موضوعات بیان می کنند و نشان می دهند. 

- نژادپرستی محدود به تبعیض سفیدها علیه سیاهان در آفریقای جنوبی یا برده داری در جهان نیست بلکه تا امروز هم در جای جای جهان، می توان به مصادیق پررنگ یا کمرنگ نژادپرستی یا تبعیض و جهت گیری براساس نژاد، زبان، رنگ پوست و ... اشاره کرد. دبیرکل و رئیس مجمع عمومی سازمان ملل نیز در سخنان امسال خود به مناسبت روز جهانی مبارزه با نژادپرستی به این موضوع اشاره کردند که امروزه این پدیده، در جای جای جهان و مناطق دنیا وجود دارد. ایران نیز یک استثنا نیست. 

ایران نیز از برخی مصادیق و نمادهای نژادپرستی ولو به صورت حداقلی، خالی نیست. به عنوان مثال، سیاه کردن چهره حاجی فیروز در جشن های نوروز، یکی از مصادیق / نشانه های نژادپرستی است که البته امسال با تصمیم خوب معاونت فرهنگی شهرداری تهران، قرار شد هیچ حاجی فیروزی دیگر، سیاه نباشد.

سیاهان / رنگین پوستان در ایران از اینکه حاجی فیروزها، چهره خود را سیاه می کنند ناراحت بودند و بارها اعتراض خود را در این زمینه بیان کردند تا اینکه امروز درشهرداری تهران، این موضوع جدی گرفته شد. امید اینکه دیگران هم از این رویه الگوگیری کنند.

اعتراف به وجود مظاهری از نژادپرستی / جهت گیری نژادی در ایران چیزی از ارزش های مردم ایران نمی کاهد بلکه با تصحیح روند، گفتارها و کردارها، به جایگاه و ارزش مردم می افزاید.

روز جهانی مبارزه با نژادپرستی، تلاش برای همزیستی مسالمت آمیز

- ناسیونالیسم ایرانی بر اساس خون و نژاد نیست و هر که در محدوده این سرزمین زندگی می کند فارغ از دین و زبان و نژاد، ایرانی است و ناسیونالیسم هم مجوزی برای نژادپرستی نیست.

- یکی از ویژگی ها و مظاهر نژادپرستی / نژادگرایی این است که در جامعه غالب (جمعیتی مثل آمریکا/ قدرتی مثل آفریقای جنوبی)،  این وضعیت به عنوان وضعیت کاملا عادی مطرح می شود و از اینکه این موضوع، مورد اعتراض قرار می گیرد بسیاری تعجب می کنند.

به عنوان مثال، در گذشته نه چندان دور، آفریقای جنوبی یا امریکا و اروپا، اینکه سیاهان برده باشند یا از حقوق کمتری نسبت به سفیدها برخوردار باشند قانون و بخشی از فرهنگ و سنت و هویت تاریخی جوامع آن زمان و کاملا عادی بود. بسیاری از سفیدها نیز در آن زمان، دلیل اعتراض به این موضوع را نمی دانستند. نکته اینکه برای بررسی نژادپرستی باید به آن سوی میز رفت. اینکه سیاهان به عنوان برده به کار گرفته شوند یا حقوق آنها تضییع شود یا مورد توصیف های منفی و سطح پایین قرار بگیرد در ظاهر آسیبی به سفیدها وارد نمی کند در نتیجه عادی است که آنها نباید معترض شوند بلکه مقاومت کنند در حالی که در این زمینه، باید از سیاهان، سوال کرد و وضعیت آنها را سنجید. 

در مثال دیگر، در ماجرای دستور شهرداری تهران برای حذف رنگ سیاه از چهره حاجی فیروز، بسیاری از افراد اعتراض یا مقاومت می کنند و مثلا می گویند این موضوع، مسئله امروزی جامعه ایرانی نیست در حالی که باید فارغ از مباحث تاریخی (که اثبات بحث بردگی سیاهان است) موضوع را از زاویه سیاهان دید.

اگر در جامعه ای به نژاد یا زبانی توهین یا تحقیر می شود برای درک موضوع باید خود را در جایگاه آنها قرار داد.

این ذهنیت عادی انگار همچنان در برابر تغییر بسیاری از مصادیق نژادپرستی مقاومت می کند.

- یکی از منابع نژادپرستی و عادی انگاری آن، منابع و نمودهای فرهنگی و زندگی است. به عنوان مثال در ضرب المثل ها، شعر و ادبیات بسیاری از موارد را می توان به عنوان مصادیق نژادپرستی یافت. اینکه در روزگاران قدیم، این موارد کاملا عادی بودند دلیلی نمی شود امروز نیز عادی باشند و از آنها دفاع کنیم بلکه باید آنها را به عنوان موارد نژادپرستی یا زمینه ساز نژادپرستی / جهت گیری نژادی مشخص و از استفاده از آنها خودداری کرد.

اینکه سیاه رنگ بد و سفید رنگ خوب است یا اینکه سیاه مترادف کثیفی و گناهکاری و سفیدی مترادف تمیزی و بی گناهی است از دیگر مصادیقی هستند که در چارچوب ذهنی تقریبا همه تثبیت شده اند و نیازمند تغییرند.

ضرب المثل هایی مانند: "دیگ به دیگ میگه روت سیاه - سیاه بخت بشی -  تا سیه روی شود هر آنکه نتواند دید" و کلمات و اصطلاحاتی مانند عبد، غلام سیاه، کاکا سیاه و ... از جمله این مصادیق هستند.

در برخی از داستان ها، حکایت ها و شعارها نیز می توان این مصادیق و موارد را یافت.
برای عبور به سمت جامعه ای بدون نژادپرستی، بررسی و پالایش مصادیق نژادپرستی الزامی است.

به عنوان مثال در آمریکا، بسیاری از فیلم های قدیمی سینمایی و اینمیشن، حامی مصادیق نژادپرستی بوده اند. امروزه، برخی از این فیلم ها را نمایش نمی دهد و برخی دیگر نیز در ابتدای آنها این موضوع یاداوری می شود.

یکی از راه های تقویت نژادپرستی و عادی انگاری آن، استفاده از انگاره های نژادپرستی در مکالمات و رفتارهای عادی روزانه است که راه را برای انتقال زیرپوستی آنها به کودکان نیز باز می کند.

- چه کنیم نژادپرستی در ایران کم و کم و کمتر شود؟

اول- پذیرش اینکه در هر جامعه و منطقه ای از جهان، نسبتی از نژادپرستی، کم یا زیاد وجود دارد که البته، کم آن هم زیاد است. انکار چیزی که وجود دارد، آن چیز را از بین نمی برد بلکه  می تواند آن را تقویت می کند و زمینه را برای رشد آن مهیا می سازد.

دوم - بسیاری از مردم ایران با مفهوم نژادپرستی و مصادیق آن آشنا نیستند و درکی از آن ندارند. این موضوع مربوط به عامه مردم نیست بلکه شامل مسوولین و نخبگان و فعالان در سطح پایین و بالا نیز می شود. به نظر می رسد نیاز به آموزش های گسترده و عمیق در این زمینه وجود داشته باشد.

به عنوان مثال، از سطح مدرسه تا دانشگاه، همچنین در دوره های ضمن خدمت سربازی، کارکنان دولت و .... باید آموزش هایی در این زمنیه ارائه شود تا مردم با عمق بدی نژادپرستی و مصادیق آن آشنا شوند.

علاوه بر این باید در رسانه ها به ویژه صداوسیما و تولیدات فرهنگی از جمله سینما و کتاب نیز به این موضوع توجه کرد. امروزه در جهان یکی از مواردی که می توان در تولیدات فرهنگی هنری، اعمال محدودیت کرد موضوعات مربوط به نژادپرستی است. این موضوع قطعا در ایران هم باید مورد توجه قرار بگیرد.

سوم - ایران را بعد از هند و چین و روسیه، می توان متنوع ترین کشور جهان از نظر زبان و نژاد دانست. به استثنای 3 کشور گفته شده هیچ کشور دیگری این حجم از تنوع بالای زبان و نژاد را ندارد. ایران کشوری است که از بخش هایی متنوع با فرهنگ ها زبان ها و نژادهای مختلف تشکیل شده است. با این حال تنها کشور جهان است که همچنان در زمینه هایی از جمله حقوق زبانی دچار مسئله است و با وجود صراحت و اشاره قانون اساسی اما همه کودکان با / به زبان مادری، تحصیل نمی کنند. همین موضوع که از نظر برخی کوچک یا حاشیه ای یا دارای اولویت پایین است  اما خود زمینه ساز جهت گیری های ناصوابی است که بر برابری و تساوی همه افراد جامعه در استفاده از فرصت ها و شکوفایی تاثیر منفی دارد.

چهارم - مردم ایران نسبت به دیگر مردم ها و انسان ها در جهان، نه پایین تر هستند و نه بالاتر بلکه مثل آنها هستند. هر فردی دارای ویژگی های مثبت و منفی است اما هیچ مردمی / گروهی از انسان ها، ارزشی بالاتر یا پایین تر نسبت به دیگر انسان ها ندارند. اینکه قبول کنیم ایرانی ها مردمی هستند مانند دیگر مردم در سراسر جهان، گام نخست دوری از نژادپرستی و تعصب نژادی است.

پنجم - نگاه افراطی و گزینشی به تاریخ، یکی از عوامل سبب ساز تعصب های نژادی است. اینکه از دل تاریخ بخواهیم برتری یک نژاد / یک ملت / یک مردم را نسبت به دیگران ثابت کنیم یا پیروزی و شکست حاکمان و حکومت ها و کسب مالکیت ها، در اعصار مختلف تاریخ را به نژاد آنها گره بزنیم یکی از این موارد است.

ششم - وقتی حکومت ها در تنگنا قرار می گیرند برای توجیه شکست ها و ناکامی های خود به سمت افراط گرایی در ملی گرایی می روند و از این راه تلاش می کنند جبهه واحدی تشکیل دهند.

بزرگنمایی اختلافات فرهنگی / تاریخی / مرزی و انتقال اختلافات از حکومت ها به مردم از دیگر ترفندهاست. حکومت ها تلاش می کنند اختلافات میان خود را به عرصه عمومی مردم ببرند و با تزریق افراط گرایی و نژادگرایی، حمایت افکار عمومی را کسب کنند.

شرایط اقتصادی بد نیز از دیگر زمینه های سبب ساز نژادپرستی / جهت گیری نژادی است. شرایط کرونا و ضربه آن به اقتصاد جهان به ویژه ایران در کنار تحریم های حداکثری علیه کشورمان، این زنگ خطر را می تواند به صدا درآورد.

هفتم - می توان پیشنهاد کرد شورا / نهاد یا هیاتی متشکل از منصوبات دولتی و غیردولتی برای بررسی وضعیت نژادپرستی و معیارها و مصادیق آن تشکیل و موظف به ارائه گزارش مشورتی شود تا با اجرای توصیه های آن، نژادپرستی را به سمت صفر حرکت داد.

هشتم - در قانون اساسی و قوانین عادی، بخش هایی از موارد نژادپرستی جرم انگاری شده است اما هنوز جای خالی برخی قوانین مورد نیاز، وجود دارد. اشاره به این نکته مهم است که نژادپرستی یا نقض حقوق افراد با انگیزه نژادی زمانی روی می دهد که فرد آسیب دیده از کمترین امکان و توانی برای پیگیری و اثبات آن برخوردار است. اصولا این موارد براساس نوعی قرارهای ذهنی / غیررسمی و با انگیزه هایی مانند برتری جویی های نژادی / زبانی یا موارد مشابه انجام می شود.

نهم - متاسفانه در دوره رضاخان و پهلوی ها، سیاست های نادرستی بر پایه یکدست سازی مردم ایران با الگوگیری از ایده های نژادپرستانه آلمان هیلتری و آتاتورک در ترکیه اجرا شد. یک ملت، یک زبان، یک نژاد و ... . این سیاست ها به اندازه ای مخرب و آسیب زننده بودند که تاکنون نیز از عوارض آنها در امان نیستیم. بخشی از  دیگر ستیزی، تُرک ستیزی و عرب ستیزی،، تحقیر و تصغیر فرهنگ های پیرامون و نمودهای آنها، از جمله همین ارثیه شوم است.

پارادیم های ایجاد شده در آن دوره برای حذف تنوع فرهنگی و یکدست سازی فرهنگی / جامعه به دنبال یکدست سازی سیاسی، زخم هایی بر پیکره ایران فرهنگی به جای گذاشت که همچنان بهبود نیافته و نیازمند درمان و مراقبت بیشتر است.

- نژادپرستی یکی از مسیرهای تقویت تعصب و دوری از اخلاق و حقوق انسانی است. هر چه به سمت تضعیف نژادپرستی گام برداریم لاجرم از تعصب کاسته ایم و به اخلاق نیک و احترام به حقوق انسانی افزوده ایم.

- نژادپرستی مانعی جدی در برابر همزیستی افرادی با افکار، عقاید، فرهنگ و زبان و نژادهای مختلف است. مردم ایران از زبان های و نژادهای مخلتفی برخوردارند. مردم ایران از نژادها و فرهنگ های متنوع برای هزاران هزار سال در کنار یکدیگر زیسته اند. برای ادامه همزیستی و تقویت آن، نیازمند محو حتی کوچکترین نشانه های نژادپرستی هستیم. نژادپرستی نه تنها مانع همکاری و ارتباط و همزیستی در داخل، بلکه مانعی در برابر همکاری و کار مشترک با دیگران در خارج از مرزهاست.

- براساس ارزش های جهان شمول، نژادپرستی یک رفتار "بد" و مقابله با آن یک ارزش و فضیلت است. همانگونه که تنوع فرهنگی و حفظ آن یک ارزش جهانی و نژادپرستی علیه تنوع فرهنگی است.

- نژادپرستی یکی از عوامل انزوای بخش هایی از جامعه و کاهش مشارکت آنها در تولید، اداره جامعه و ... است. اگر به دنبال افزایش مشارکت بخش های مختلف مردم در تعیین سرنوشت و اداره جامعه خود هستیم ناگزیر باید به سمت محو هر رفتار و کردار و نمادی از نژادپرستی گام برداشت.

- یکدست سازی یکی از انگیزه های نژادپرستی است اما تاریخ ثابت کرده نه تنها موفقیت آمیز نیست و نمی توان مردمی را حذف و آنها را در فرهنگ غالب، حل کرد بلکه منجر به رفتارهای نژادپرستانه دوطرفه و حرکت به سمت اقدامات افراط گرایانه و خشونت آمیز از سوی دو طرف می شود.

کافی است تجربه دولت بعثی سوریه در دوره حافظ اسد علیه کردهای سوریه، سیاست های آتاتورک و دولت های بعدی ترکیه علیه کردهای این کشور، سیاست های صدام علیه کردهای عراق، سیاست حکومت های آل خلیفه بحرین و سعودی علیه شیعیان این کشورها را بررسی کنیم. همچنین قبل از آن سیاست های دولت های فرانسه برای حذف فرهنگ مردم الجزایر و دیگر مناطق تحت اشغال، سیاست حکومت های اشغالگران انگلیسی علیه بومیان در امریکا، کانادا، استرالیا و نیوزیلند و اشغالگران اسپانیایی علیه بومیان آمریکای جنوبی از دیگر نمونه های این موضوع اند. 

- عیسی آل کثیر ستاره فوتبال به دلیل حرکت نادانسته و تغییر دادن شکل چشمش در شادی بعد از گل زدن به نژادپرستی متهم و 6 ماه محروم شد. مشخص بود که منظور او، اشاره به چشمان برادرزاده اش است اما او مجازات شد زیرا به نادرستی تعبیر شد که او شکل چشم مردم شرق آسیا را مسخره می کند.

این موضوع هم نشان داد که اولا چقدر موضوع نژادپرستی و  مقابله با آن در جهان امروز، مهم است. ثانیا، رفتاری که هر روزه شاید همه ما انجام می دهیم و گوشه چشمان خود را می کشیم تا چشمان خود را به شکل چشم مردم شرق آسیا درآوریم، در دنیای امروزی، یک مصداق نژادپرستی است. دلیل آن نیز بسیار ساده است. مردم شرق آسیا از این رفتار ناراحت می شوند زیرا اشاره تحقیرآمیز / تمسخر آمیز به یک ویژگی جسمی / انسانی است. اگر عیسی آل کثیر در مدرسه و جامعه و رسانه ها، آموزش دیده بود هیچ گاه چنین حرکتی نمی کرد و با تبعات آن روبه رو نمی شد. این مثال کوچکی از وضعیت نژادپرستی در جهان امروزی است.