به گزارش ایلنا، کتایون مقدم (عضو گروه کارشناسان کتاب "نقاشان زن ایران") درباره ایده شکلگیری و هدف از چاپ این کتاب گفت: قطعا هر متن و کتاب تحقیقی، نقش مثبتی خواهد داشت، زیرا شروع تحقیقهای بعدی خواهد شد و پشتوانهای برای کتابها و حرکتهای بعدی میشود. هر نوشته مکتوبی و هرتحقیقی به کشف تاریخ و سند برای هنرهای دیده نشده یا کمتر دیده شده، میشود. از همین رو مکتوب شدن فعالیتهای هنری زنان که در طول تاریخ هم کمتر دیده شدهاند برای آیندگان مفید خواهد بود. ازطرف دیگر میتواند مرجعی برای شناخت و معرفی هنرمندان نقاش زن و آثارشان به مخاطبان خارجی باشد.
این هنرمند نقاش که مشغول تحصیل در رشته هنرهای بصری دانشگاه یو ام مالزی در مقطع دکترا است در ادامه تصریح کرد: رویدادهای زیادی در طول سال و در عرصههای بینالمللی برگزار میشود که اتفاقا در آنها هنرمندان ایرانی خوش میدرخشند. اما سهم هنرمندان زن ایرانی در این رقابتها کم است؛ جز تعداد اندکی که آنها هم هنرمندانی هستند که خودشان در خارج از کشور زندگی میکنند.
وی افزود: هنرمندان زن ایرانی تنها با تلاش خودشان به صورت پراکنده در عرصههای بینالمللی فعالیت داشتهاند و این کافی نیست. زنان هنرمند باید با حمایت بیشتر، به صورت مداوم و پیوسته در نمایشگاههای بزرگتر و جدیتر در سطح بینالمللی حضور داشته باشند تا معرفی شوند و وارد مارکتهای بینالمللی شوند.
عضو گروه کارشناسان هنری کتاب "نقاشان زن ایران " در ادامه توضیح داد: در تمام جوامع بشری هنر زنان همیشه نادیده گرفته شده و تنها هنرهای کاربردی و صنایع دستی آنها دیده شده است، آن هم نه به دلیل وجه هنری آن بلکه به دلیل استفاده روزمره که در نهایت یک امر طبیعی و یک وظیفه زنانه بوده و هنر انگاشته نمیشد.
وی افزود: هنرهایی مثل نقاشی، معماری و مجسمهسازی در طول تاریخ در انحصار مردان بود و وقتی که کتاب تاریخ هنر نوشته میشد فقط به هنر مردان و نقش آنان میپرداخت. مثلا کتاب "هلن گاردنر" با وجود اینکه نویسندهاش یک زن است اما کاملا نگاهی مردسالارانه دارد و نقش هنرمندان زن کاملا نادیده گرفته شده است. در سال 1971 "لیندا ناکلین" مقالهای نوشت و سوالی را مطرح کرد، اینکه: چرا هیچ زن مهمی در تاریخ هنر وجود نداشته است؟ سوالی که منجر به حرکتها و تحقیقات زیادی در زمینه هنر زنان شد.
مقدم ضمن اشاره به هنر زنان در کشور نیز گفت: در ایران هم هنر زنان از این قاعده مستثنی نبوده و دستخوش نگاه مردسالارانه حاکم بر جامعه شده است. باورهای فرهنگی، مذهبی و تاریخی همه باعث شدند که نگاه مردسالارانه حاکم باشد و زنان در طی تاریخ جز از صنایع دستی و هنرهای خانگی در جای دیگر دیده نشدهاند به عنوان مثال درآثار نگارگری و خطاطی ایران، اسم هیچ زنی در امضای اثر به چشم نمیخورد. اما در دوران معاصر اوضاع کمی بهتر شده است و ما رفته رفته اسم هنرمندان زن را در حیطههای هنرهای تجسمی میبینیم ولی بازهم هر جا صحبت از کارهای اساسی وجدیتر میشود باز نگاه مردانه و زنانه حاکم میشود.
این هنرمند در پایان گفت: از همین منظر است که فکر میکنم کتاب "نقاشان زن ایران" میتواند، نقش مثبتی داشته باشد و شروع تحقیقهای بعدی و پشتوانهای برای کتابها و جریانهایی در هنر زنان ایران شود.