عصرایران؛سوگل دانائی- هریک، از کلمات تصویری در خاطر دارند، از آینده، تصویر خودشان در لباس پزشک یا مهندس ساختمان و حتی راننده تاکسی را توصیف میکنند و از گذشته تصویر حک شدهی مهاجرت که خیلی وقت است رنگ و رویش رفته و به قول خودشان «ایرانی گک - اصطلاخ بلوچها و افغانها برای مهاجران- » شده.
هرکدامشان از کلمات تصویری در خاطر دارند جز کلمهای که این روزها زیاد شنیده میشود اما برای آنها گنگ و نامفهوم است. انگار که اولین بار است به آنها گفته باشیم « مدرسه».
مهاجراند. از دیار بلوچستان آمدند و افغانستان. میگویند در ایران متولد شدند، بسیاریشان حتی پدر و مادر و اجدادشان هم زاده همین خاکند اما به واسطه نداشتن شناسنامهای که تایید کننده ادعایشان باشد دور ماندند از مدرسه و تحصیل.
پای صحبت این کودکان و نوجوانان مهاجر که بنشینی میگویند سال به سال تعداد بازماندگانشان از تحصیل کمتر میشود اما آنهایی که جا بمانند دیگر خیلی سخت میتوانند روزنهای به سوی مدرسه بیابند.
افغانهایی که بالاخره دانش آموز شدند
افغانستانیها و پاکستانیها سالهای زیادی است که همزیست ایرانیها شدند، مهاجرانی که اغلبشان بدلیل حضور غیر قانونی از امکانات رفاهی در کشور برخوردار نیستند.
در سال ۱۳۹۴ مقام معظم رهبری طی پیامی از مسئولان آموزش و پرورش خواستند تا هیچ دانش آموز افغانستانی به رغم نداشتن اوراق هویت از حضور در قطار دانش آموزان جا نماند. «هیچ کودک افغانستانی مهاجری که به صورت غیر قانونی و بدون مدرک در ایران حضور دارد نباید از تحصیل بازماند و باید در مدارس ایرانی ثبت نام شود.»
از زمان صدور فرمان رهبری تاکنون تعدادی از کودکان افغانستانی به دانش آموز تبدیل شدند اما هنوز هم هستند افرادی که بدلیل نداشتن اوراق هویتی موسوم به کارت آبی از حضور در مدارس محروم باشند.
آنهایی که جا ماندند...
شرایط برای حضور افغانستانیها در مدارس امسال و در حاشیه پایتخت و مناطق مهاجر پذیر بهتر از سال گذشته بود، این را هم مددکاران اجتماعی تایید کردند و هم نمایندگان مجلس، محمد قمی، عضو کمیسیون آموزشی و نماینده مردم پاکدشت در اینباره در گفتوگو با خبرنگار عصر ایران میگوید: « امسال دست کم در پاکدشت، افغانستانی بازمانده از تحصیل نداشتیم و به رغم کمبود فضای آموزشی بیشتر طالبان تحصیل در مدارس پذیرفته شدند.»
زهرا کهرام، از اعضای جمعیت امام علی(ع) در پاکدشت نیز با تاکید بر این مساله که فرآیند ثبت نام دانش آموزان افغان فرآیند بدون دردسری نیست به خبرنگار عصر ایران توضیح میدهد: « نمیتوان گفت ثبت نام افغانها در مدارس راحت انجام شده، فرآیند ثبت نام احتمالا تا آبان ماه ادامه داشته باشد اما امسال بیشتر افغانها پذیرش شدند و آنهایی که در مدارس پذیرفته نشدند یا اشکالات عمده در پرونده داشتند یا مدرسه واقعا توانایی پذیرش نداشته و ظرفیت کلاسها تکمیل شده بود و مشمول این قانون کلی نشده است.»
حکایت کارت آبی و تذکره و یک استثنا
عبدالرحیم اما یکی از افغانستانیهای مهاجر در ایران است که مشمول این قانون کلی نشده است. او که در حاشیه تهران سکونت دارد و به زعم خودش یکی از معدود افرادیست که امسال برای ثبت نام فرزندش و حضور در مدرسه اقدام کرده بود اما نتوانسته او را به کلاس سوم بفرستد.
او درباره فرآینده ثبت نام افغانها در مدارس به خبرنگار عصر ایران میگوید: « باید کارت آبی میگرفتیم در دفتر کفالت، اول گفتند مدارک نکاح با زنم را ببرم و ثابت کنیم که پدر و مادر محمد هستیم، وقتی به مسئولان این دفاتر میگفتیم که در کشور ما رسم نیست که نکاحمان را ثبت کنیم بازهم سنگ قلابمان میکردند تا کارت آبی را به پسرم ندهند.»
عبدالرحیم همچنین اضافه میکند: « مسئول اداره کفالت اول گفت باید به منطقه دیگری بروی و از آن جا کارت بگیری وقتی گفتم من ساکن این منطقه هستم گفت باید زنم هم بیاید، حالا زن من بیاید تا کارت آبی بدهند خیلی از افغانهای دیگر اینجا بدون پدر و مادر زندگی میکنند و فقط یک تذکره دارند که هویتشان را معلوم میکند.»
ظرفیت نداریم
غیر از بحث اوراق هویت و کارت آبی اما سلیقهای رفتار کردن بسیاری از مدیران مدارس هم باعث میشود که گاه کودکان افغان از حضور در مدارس جا بمانند.
بهاره پاکدل، عضو جمعیت امام علی(ع) در مشهد، درباره ثبت نام اتباع افغان در مدارس به خبرنگار عصر ایران میگوید: «امسال شرایط حضور دانش آموزان افغان در مدارس بهتر از سالهای قبل بود تعداد باقی مانده افغانستانیها، گاه بدلیل ظرفیت بالای کلاسها در مدارس دولتی پذیرفته نمیشوند. به طور مثال در منطقه قلعه خیابان بسک آبادی مشهد که تعداد مهاجران و بلوچها در آنها زیاد است فقط یک مدرسه وجود دارد با کلاسهایی که ظرفیتشان به ۴۰ نفر هم میرسد.
این چند ماه که ما پیگیر جمع آوری مدارک بچهها برای ثبت نام آنها در مدارس بودیم مسئولان مدرسه اعلام کردند که ظرفیت کلاسها تکمیل است و حتی مازاد بر لیست ثبت نامی حدود ۲۰ نفر هم در نوبت هستند و اولویت با کودکان ایرانی است.»
هزینههایی که توان پرداختش را ندارند
پاکدل همچنین علت دیگری را هم برای بازماندگان از تحصیل عنوان میکند. او با اشاره به مشکلات مالی این خانوادههای مهاجر ادامه میدهد: « غیر از این مساله بحث تمدید کارت اقامت و اعطای کارت اقامت جدید و هزینه آن برای خانوادههای مهاجر مشکل ساز است.
این خانوادهها اغلب تعداد فرزندان زیادی دارند و همین باعث میشود تا برای اخذ کارت آبی که هزینهای حدود ۷۰ هزارتومان دارد اقدام نکنند. غیر از این هزینه سنجش، عکس، کمکهای مردمی وحتی روپوش و فرم مدرسه را هم به هزینههای یومیه یک دانش آموز اضافه کنید. همین مساله باعث میشود که خانوادههای اتباع، عطای تحصیل فرزندانشان را به لقایش ببخشند و خودشان راضی به مدرسه رفتن او نشوند.»
بلوچها، راهی برای اثبات ایرانی بودن ندارند
بازماندگان از مدرسه اما امسال از گروه مهاجران بلوچستانی هم بودند. پسران و دخترانی که خودشان را ایرانی میپندارند اما نداشتن اوراق هویتی باعث شده تا مسئولان آنها را در زمره بلوچهای پاکستانی به شمار آورند.
ترانه تاجیک عضو جمعیت امام علی (ع) در منطقه شهریار تهران درباره کودکان بلوچ و شرایط مدرسه رفتن آنها به خبرنگار عصرایران میگوید: « در منطقه شهریار تعداد بسیاری بلوچ سکونت دارد، این افراد متولد ایران هستند اما شناسنامه ندارند، علت این شناسنامه نداشتن هم موارد متعددی است، بسیاری از آنها میگویند بزرگانشان ضرورتی برای دریافت شناسنامه یا اوراق هویتی دریافت نکردند و نسلهای بعد هم به نداشتن این هویت عادت کردند.»
او ادامه میدهد: « در خانواده این بلوچها هستند افرادی که شناسنامه دریافت کرده باشند اما تعدادشان انگشت شمار است، بسیاری از آنها، بهدلیل هزینه بالای دریافت اوراق هویت از دریافت شناسنامه سرباز میزنند. همین شناسنامه نداشتن علیرغم استعداد بالایی که این کودکان در درس خواندن دارند، باعث شده تا بلوچها از درس خواندن و مدرسه رفتن بازمانند.»
تاجیک درباره تدابیری که برای مدرسه رفتن این بلوچها دیده شده نیز میگوید: « ما از فرمانداری و دادستانی پیگیری کردیم و لیستی که شامل اسامی بچههای بلوچ بود را نزد آنها ارسال کردیم اما دادستانی اعلام کرد که اداره ثبت احوال باید پیگیر دادن اوراق هویت به بلوچها باشد.»
خودشان را ایرانی میدانند
استان خراسان رضوی هم از بلوچها پرتعداد است، پاکدل درباره این کودکان و فرآیند ثبت نام مدرسه آنها در مشهد میگوید: « تعداد این افراد اصلا کم نیستند، بسیاری از آنها از زاهدان مهاجرت کردند اما به گفته دولت ایران، آنها جزو اتباع محسوب میشوند، بسیاری از این افراد نسل به نسلشان، سالهاست در ثبت احوال پرونده دارند اما هنوز موفق به دریافت شناسنامه نشدند.
اغلب این پروندهها، راکد ماندند اما این افراد جز در بحث سوادآموزی در معرض آسیبهای اجتماعی زیادی هستند. نام این افراد هیچ جایی ثبت نشده جز همان پروندههای نیمه تمام. تعداد محدود دیگری از آنها هم پذیرفتند که جزو اتباع محسوب شوند و کارت هویت افغان دریافت کردند. در مشهد هم در منطقه قلعه بسک آبادی تعدادی زیادی از خانوادهها و فرزندان بلوچ ساکن هستند.»
وی ادامه میدهد: «عدهای از اینها درباره علت شناسنامه نداشتن میگویند، سیل زابل شناسنامه را از بین برده، یا بزرگان قوم و چادرنشینان، دلیلی برای داشتن شناسنامه نمیدیدند و بسیاری دیگر ترس از سربازی رفتن را علت محکمی میدانند که نسلهای قبلشان را موظف به داشتن شناسنامه نمیکرده. بلوچ ها چون خود را متولد ایران میدانند، نمیخواهند که جزو اتباع محسوب شوند و کارت هویت افغانها را دریافت کنند به همین دلیل هم فرآیند سوادآموزیشان را دشوار میکند و هیچ مدرسهای هم آنها را بدون شناسنامه نمیپذیرد.»
از سواد آموزی منع نشوند
کمبود فضای آموزشی و مانع نداشتن اوراق هویت برای تحصیل اما از جانب مسئولان حوزه آموزشی هم تایید میشود. محمد قمی درباره این مساله و مشاهدات مددکاران، میگوید: «در حاشیه پایتخت تعداد مهاجران زیاد است و علی رغم آن مدارس و فضاهای آموزشی کم تعداد است، باتوجه به اینکه مهاجر محروم از تحصیل نداشتیم اما در نگاه کلان باید بگوییم تراکم دانش آموز در مناطق حاشیه زیاد است و باید فکری به حال تعداد مدارس در حاشیه شهرهای بزرگ و تهران کرد. این مطالبه نیازمند خیز عظیم دولت و خیرین مدرسه ساز است تا بتوانند برای رفع این مشکل قدم بردارند.»
نماینده مردم پاکدشت درباره مشکل دانش آموزان بلوچ میگوید: « ارائه سند شناسایی و اوراق هویت برای تحصیل چه برای بلوچها و چه افغانها در مدارس اجباریست اما مدارس نباید بهدلیل نداشتن شناسنامه از ثبت نام کودکان سرباز زنند، فقط برای دریافت کارنامه است که داشتن اوراق هویت اجباری است و نباید برای سواد آموزی کودکان ممنوعیتی وجود داشته باشد.»
موانعی که باید همه، آنها را رفع کنیم
هرچند که مسئولان معتقدند افغانها و بلوچها، مثل فرزندان ایران پنداشته میشوند اما واقعیت اینجاست که آنها هنوز هم مورد تبعیض و کمبود امکانات رفاهی هستند، بسیاری از آنها از همه چیز تصویری در خاطر دارند جز مدرسه و تحصیل و رویای داشتن همشاگردی و همکلاسی.
اینکه این موانع تحصیلی چه زمانی از میان برداشته میشود و سواد آموزی امری در دسترس میشود، احتمالا به عملکرد ما به عنوان شهروند و مسئول هم وابسته است!