مهدهای کودک، زمانی فضا و جایی برای نگهداری کودکانِ مادرانِ شاغل بود که در مدت عدم حضور چند ساعته مادران، این وظیفه مادرانه نگهداری کودکان را انجام می دادند.
حضور کودکان در کنار همسالان به همراه ارائه برنامههای آموزشی و تربیتی هرچند زمینه ساختن رفتار اجتماعی و ارتباطگیری بهتر برای این کودکان فراهم میکند که از نگاه و دیدگاه کارشناسان آموزشی این جنبه مثبت مهدهای کودک است.
مادران شاغل ناچار به سپردن فرزندانشان در مهدهای کودک هستند چرا که زنان بنا به وظیفه سازمانی می بایست حداقل هشت ساعت از طول روز را در محیط کاری خود حضور داشته باشند و بناچار خلا نبود آنها از سوی مربیان مهدهای کودک جبران میشود.
در اینجا موضوع برای زنان شاغل و دوری فرزندان از کانون مهر مادر تا حدودی رفع شده است اما رواج مهدکودک برای بچههایی که مادرانشان در محیط اداری و خصوصی کار نمیکنند امروز به یک پدیده و یا شاید بتوان گفت به یک اپیدمی مبدل شده است.
در پستوی اپیدمی شدن مهدکودکی شدن فرزندان زنان خانهدار نکاتی وجود دارد که کارشناسان حوزه کودک و اجتماع از آن با اصطلاح "جاخالی کردن از وظایف مادرانه " این گروه از زنان نام میبرند.
آنان معتقدند که این شیوه باعث میشود ضمن دور ماندن فرزندان از محبت و احساس مادرانه در رشد و بلوغ استعدادهای آنها که ناشی از پرورش هوش هیجانی می باشد، تاثیر می گذارد.
مریم رمضانی یکی از مربیان مهدهای کودک مازندران به خبرنگار ایرنا گفت : تا چند سال گذشته، غالب بچه هایی که به مرکز ما سپرده می شدند بچه هایی بودند که مادران آنها شاغل بودند.
وی افزود: در ساعات حضور این بچه ها در مهدهای کودک سعی می شد با انجام یکسری برنامه های آموزشی همچون نقاشی و بازی های فکری آنها را آموزش دهیم.
این مربی مهدکودک اضافه کرد: اما امروزه شاهدیم که خانم های خانه دار نیز فرزندانشان را به مهدهای کودک می سپارند.
وی با اشاره به اینکه در مهدکودک تنها برنامه های آموزشی از سوی مربیان انجام می شود، ادامه داد : این برنامه ها به طوری است که هر یک از والدین در خانه می توانند این کار را انجام بدهند.
به گفته این مربی مهدکودک، زنان شاغل به دلیل مشغله های کاری و اداری که دارند فرصت آنچنانی برای انجام این کارها ندارند و این وظیفه از سوی مربیان مهدها انجام می شود اما زنان خانه دار باتوجه به اینکه تمام روز در خانه حضور دارند می توانند براحتی این کارها را انجام بدهند.
اپیدمی کمرنگ شدن وظایف مادرانه
اداره کل بهزیستی استان مازندران تعداد مهدهای کودک این استان را ۷۶۰ واحد اعلام کرد که ۲۴ هزار کودک سه تا ۶ سال در این مهدها هستند.
آنچه درآمارهای ارائه شده از سوی اداره کل بهزیستی مازندران مورد توجه است اینکه یک سوم بچه هایی که به مهدهای کودک استان می روند، کودکان ساکن در روستاها هستند.
بهزیستی مازندران تعداد بچه های سه تا ۶ سال که در مهد روستاها حضور دارند را ۹ هزار کودک اعلام کرد. حال آنکه غالب و یا می توان گفت اکثر زنان در روستاهای مازندران خانه دار هستند و بیشتر وقت خود را در منزل به سر می برند.
اداره کل بهزیستی به عنوان نهاد متولی وصادر کننده مجوز فعالیت برای مهدهای کودک از موجودیت این مراکز دفاع می کند و معاون اجتماعی اداره کل بهزیستی مازندران کودک و خانواده محور بودن برنامه های آتی مهدها را از جمله برنامه های این نهاد اعلام کرد.
وحید حسین زاده به وجود ۷۶۰ مهد کودک در مازندران و حضور ۲۴ هزار بچه سه تا ۶ سال در این مهدها اشاره کرد و گفت : از این تعداد ۱۶ هزار کودک در مهدهای شهری، ۹ هزار کودک در روستا مهدها و یک هزار و ۲۰۰ کودک در مهدهای مناطق حاشیه ای حضور دارند.
وی با تاکید بر اینکه هیچ فرد و یا محیطی نمی تواند جای مِهر مادرانه را بگیرد، ادامه داد : اما تجربه نشان داده است که سپردن کودکان به مهدهای کودک در ارتقای ادب گفتاری و ادب رفتاری آنها تاثیر دارد.
به گفته حسین زاده، در برهه زمانی رواج تک فرزندی حضور کودکان در مهدهای کودک می تواند در ایجاد روش و منش های مناسب رفتار اجتماعی تاثیر بگذارد.
جاخالی کردن مادران از انجام مسئولیت ها
استادیار گروه روانشناسی دانشگاه پیام نور ساری از این رویه سپردن بچه ها به مهدهای کودک به عنوان رویه غلط و ناپسند برای جامعه ریشه دار ما یاد کرد و گفت: فلسفه ایجاد مهد کودک برای نگهداری فرزندان مادرانی بوده است که بدلیل اشتغال در محیط های خصوصی و اداری فرصت کمتری برای مراقبت و نگهداری فرزندانشان داشته اند.
انسیه بابایی افزود: اما این رویه اکنون تغییر کرده است و زنانی که مسئولیت کاری بیرون از خانه ندارند به سمت فرستادن فرزندانشان به مهدهای کودک رفته اند که به نوع خود یک آسیب به شمار می رود .
وی به اصول روانشناسی در خصوص تاثیر والدین در ساخت شخصیت انسان ها در سنین خاص اشاره کرد و ادامه داد: براساس این اصول نوزادی تا سن چهار سالگی، کودک نیاز به محبت های مادرانه دارد تا ضمن شکل گیری چهارچوب شخصیتی یک فرد، هوش هیجانی نیز پرورش یابد.
در علوم مختلف از جمله روانشناسی و اجتماعی هوش هیجانی یا EQ یا استعداد عاطفی به مجموعه صفاتی می گویند که بی اندازه در سرنوشت افراد اهمیت دارد و برعکس IQ از طریق آموزش ایجاد می شود.
مهارتهای هوش هیجانی در منزل و با تعامل خوب والدین و کودک شروع می شود و والدین به کودکان یاد می دهند که هیجانهای خود را تشخیص داده و آنها را نامگذاری بکنند.
این استاد دانشگاه پیام نور ساری گفت: تا پیش از دوران سبقت گرفتن مادران خانه دار برای سپردن فرزندان به مهد کودک، این بخش از شخصیت افراد در خانه و آغوش مادر و پدر شکل می گرفت که الان این رویه متحول شده است.
وی از ایجاد رشد فکری کودکان با پرورش هوش هیجانی به عنوان موضوع اصلی و مهم نام برد و ادامه دارد : در مهدهای کودک انبوهی از مطالب از شاهنامه خوانی و علم نجوم به کودکان آموزش می دهند که هیچیک از آنها در پرورش هوش هیجانی تاثیر ندارد.
به گفته این استاد دانشگاه فرستادن انبوهی از اطلاعات به یکباره در مغز کودکان نمی توان از آن نتیجه مناسب و درست کسب کرد چرا که در سن نوزادی تا چهار سالگی می بایست اطلاعات به تدریج به سلول های مغزی تزریق شود.
وی تاکید کرد : کودک در کانون خانواده و کنار والدین است که بسیاری از وظایف و نقش های آینده خود را یاد می گیرد و اینکه باب شده زنان خانه دار نیز به سمت سپردن فرزندانشان به مهدها روی آورده اند به نوعی جا خالی کردن از وظایف خود هستند.